1 00:00:37,412 --> 00:00:40,743 ‫کدامین گاه دِگربار ‫خواهد بودِمان دیدار؟ 2 00:00:41,391 --> 00:00:42,710 ‫به تُندَرکوب، «کدامین گاه» 3 00:00:42,944 --> 00:00:45,115 ‫رَخش‌انداز و باران‌بار؟ 4 00:00:45,952 --> 00:00:48,913 ‫آن دَم کاین آشوب بنشیند؛ 5 00:00:49,356 --> 00:00:52,879 ‫شکست آید یکی را، ‫دیگری رویِ ظفر بیند 6 00:00:53,474 --> 00:00:56,260 ‫- به کدامین جا؟ ‫- به خارِستان 7 00:00:57,030 --> 00:01:00,685 ‫آنجاست دیدارمان… با مکبث 8 00:01:01,186 --> 00:01:02,814 ‫چه زشت است زیبا، 9 00:01:03,784 --> 00:01:05,570 ‫و چه زیباست زشتی 10 00:01:06,446 --> 00:01:10,912 ‫بگردیم در میغ دودِ پلشتی 11 00:01:13,000 --> 00:01:19,000 فیلم های خارجی کامل و بدون حذفیات را از رسا مووی دانلود کنید: RasaMovie.Com « اینستاگرام ما حتما فالو شود @zardcinema » 12 00:02:10,000 --> 00:02:16,000 فیلم های خارجی کامل و بدون حذفیات را از رسا مووی دانلود کنید: RasaMovie.Com « اینستاگرام ما حتما فالو شود @zardcinema » 13 00:02:26,146 --> 00:02:27,942 ‫درود، دوست دلیر من! 14 00:02:28,933 --> 00:02:32,315 ‫با پادشاه بگوی که در میدان نبرد چه‌ها ‫دیدی، تا که از آن بِدَر آمدی 15 00:02:33,275 --> 00:02:34,735 ‫بازارِ کارزار آشفته بود 16 00:02:35,362 --> 00:02:39,202 ‫دو حریف بسانِ شناگرانی نفس‌بریده‌ ‫به هم درآویختند و توان یکدیگر را فلج کردند 17 00:02:40,413 --> 00:02:42,083 ‫مک‌دانلد سنگدل آنجا بود 18 00:02:42,292 --> 00:02:44,838 ‫و الهۀ بخت، روسپی‌وار، ‫در آغوشِ آن شورشی 19 00:02:44,934 --> 00:02:46,836 ‫به ستیزه‌جویی شومش روی خوش نشان می‌داد 20 00:02:47,469 --> 00:02:48,769 ‫با این همه کارش زار بود، 21 00:02:49,055 --> 00:02:51,768 ‫چرا که مکبث دلیر، ‫که به‌راستی درخورِ این نام است… 22 00:02:52,061 --> 00:02:53,429 ‫خنده‌زنان بر الهۀ بخت، 23 00:02:53,480 --> 00:02:56,618 ‫با تیغ آختۀ خون‌فشانش، ‫چونان دست‌آموزِ جنگاوری، 24 00:02:56,672 --> 00:03:00,462 ‫صف دشمن را بشکست ‫تا با آن بندۀ سیَه‌رو رویاروی شود 25 00:03:01,453 --> 00:03:04,249 ‫و بی درود و ‌بدرود، 26 00:03:04,458 --> 00:03:07,339 ‫تیغ در وی نهاد، ‫و از ناف تا چانه‌اش را دَرید، 27 00:03:07,865 --> 00:03:09,885 ‫و سرش را بر کنگره‌‌های ما نهاد 28 00:03:10,220 --> 00:03:11,764 ‫درود بر تو عموزادۀ دلاور، 29 00:03:11,965 --> 00:03:12,967 ‫جوانمردِ ارجمند! 30 00:03:13,026 --> 00:03:14,979 ‫آن دَم که داد به دستِ دلیری 31 00:03:15,029 --> 00:03:17,775 ‫پیادگان مزدور تیزپا را ‫ناگزیر از گریز کرده بود… 32 00:03:19,342 --> 00:03:20,612 ‫پادشاه نروژ فرصت یافت 33 00:03:21,000 --> 00:03:21,978 ‫که با سلاح‌هایی رخشان، 34 00:03:22,028 --> 00:03:25,337 ‫و مردانی تازه‌نفس، ‫آهنگ هجومی دیگر کند 35 00:03:25,456 --> 00:03:28,461 ‫این کار سرداران ما، ‫مکبث و بنکوو، را نهراساند؟ 36 00:03:28,874 --> 00:03:30,043 ‫چرا، 37 00:03:31,759 --> 00:03:33,513 ‫چون هراسی که گنجشک در دل شاهین، 38 00:03:34,055 --> 00:03:35,642 ‫و خرگوش در دل شیر افکنَد 39 00:03:36,355 --> 00:03:39,758 ‫پس ایشان همچون آتش‌باری با دوچندان بار ‫بر دشمن آتشی باریدند چهارچندان 40 00:03:39,816 --> 00:03:41,110 ‫مرا دیگر جان در بدن نیست… 41 00:03:43,487 --> 00:03:45,338 ‫زخم‌هایم به فریادخواهی دهان گشوده‌اند 42 00:03:49,710 --> 00:03:50,861 ‫پادشاه در پناه خدا باد! 43 00:03:51,839 --> 00:03:53,926 ‫زِ کجا آیی، سپهسالار ارجمند؟ 44 00:03:54,040 --> 00:03:55,971 ‫پادشاه بزرگ، از فایف، آنجا که 45 00:03:56,264 --> 00:04:00,179 ‫بیرق‌های نروژی فلک را به باد سُخره گرفته، ‫و عرق سردِ رعب بر جبین ملت ما می‌نشانند 46 00:04:00,229 --> 00:04:01,648 ‫آنجا پادشاه نروژ، خود 47 00:04:01,900 --> 00:04:03,486 ‫با سپاهی گران، 48 00:04:04,154 --> 00:04:07,117 ‫به دستِ یاری آن نابِکارترین خیانتکار، 49 00:04:07,284 --> 00:04:10,415 ‫یعنی سپهسالار کودور، ‫کوس نبردی سهمگین را نواخته بود 50 00:04:11,409 --> 00:04:13,463 ‫که مکبث و بنکوو، 51 00:04:13,513 --> 00:04:17,370 ‫با جوشنِ رویین بر تن، ‫رو در روی وی ایستادند، 52 00:04:18,318 --> 00:04:21,177 ‫تیغ‌ها آخته، ‫و بازوان در هم آویخته، 53 00:04:21,228 --> 00:04:24,233 ‫سرِ سرکِشش را به بند آوردند؛ و سرانجام، 54 00:04:26,361 --> 00:04:27,738 ‫پیروزی از آنِ ما شد 55 00:04:27,789 --> 00:04:29,117 ‫خوش است! 56 00:04:29,785 --> 00:04:32,913 ‫سپهسالار کودور را دیگر ‫مجال خیانت به مُراد ما نباشد؛ 57 00:04:32,964 --> 00:04:35,385 آری - بروید و فرمان مرگ بی‌امانش را اعلام دارید - 58 00:04:35,435 --> 00:04:36,359 ‫گوش به فرمان‌ام 59 00:04:36,409 --> 00:04:38,210 ‫و مکبث را به مقامی که از آنِ وی بود… 60 00:04:39,048 --> 00:04:40,138 ‫مفتخر سازید 61 00:05:14,247 --> 00:05:16,685 ‫کجا بودی، خواهر؟ 62 00:05:18,209 --> 00:05:19,712 ‫مشغول گُراز‌کُشی 63 00:05:22,133 --> 00:05:23,219 ‫خواهر، 64 00:05:24,171 --> 00:05:25,262 ‫تو کجا بودی؟ 65 00:05:27,559 --> 00:05:28,771 ‫بنگر که چه دارم من 66 00:05:29,438 --> 00:05:31,609 ‫نشانم دِه، نشانم ده 67 00:05:32,692 --> 00:05:35,617 ‫بیا این شَست آن دریانورد 68 00:05:36,273 --> 00:05:38,916 ‫آنکه در هنگام بازگشت، ‫کشتی‌اش بشکست 69 00:05:41,233 --> 00:05:42,003 ‫صدای طبل، 70 00:05:42,798 --> 00:05:43,715 ‫باش آگاه! 71 00:05:44,982 --> 00:05:46,473 ‫مکبث می‌رسد از راه 72 00:05:47,514 --> 00:05:48,808 ‫من… 73 00:05:49,751 --> 00:05:51,630 ‫همچو موشِ بی‌دُم، 74 00:05:52,096 --> 00:05:55,904 ‫بر سرِ غربال خواهم تاخت، ‫و خواهم ساخت کارش را، و خواهم ساخت 75 00:05:56,890 --> 00:06:00,371 ‫چنان جانی زِ او گیرم… ‫که اُفتَد بی‌توان و تاب 76 00:06:01,794 --> 00:06:02,583 ‫و ننشیند… 77 00:06:03,377 --> 00:06:05,297 ‫…به زیرِ خیمه‌گاهِ پلک‌هایش خواب 78 00:06:05,446 --> 00:06:11,434 ‫شبان، روزان، ‫به نفرین زیست خواهد خسته و نالان 79 00:06:12,211 --> 00:06:16,026 ‫شبانی هفت، نُه‌نُه‌ بار، 80 00:06:16,471 --> 00:06:19,949 ‫خسته و رنجور، نزار و زار 81 00:06:20,471 --> 00:06:23,824 ‫خواهرانِ شوم جادوکار، ‫دست اَندر دست، 82 00:06:24,148 --> 00:06:27,073 ‫تیزپیمایان خشکی و دریا، 83 00:06:27,420 --> 00:06:30,218 ‫راه می‌پویند گرداگرد این دنیا، 84 00:06:30,353 --> 00:06:33,266 ‫آن سه از من، این سه از تو 85 00:06:33,420 --> 00:06:35,773 ‫هان سۀ دیگر، که سازد… 86 00:06:37,614 --> 00:06:38,382 ‫…نُه 87 00:07:00,393 --> 00:07:01,276 ‫خاموش! 88 00:07:02,691 --> 00:07:04,282 ‫افسون کارگر گردید 89 00:07:09,770 --> 00:07:13,770 ‫روزی… بدین زیبایی و زشتی را هرگز ندیده‌ام 90 00:07:15,338 --> 00:07:16,906 ‫تا فورس چقدر مانده؟ 91 00:07:22,400 --> 00:07:23,318 ‫چیستند این موجودات، 92 00:07:23,368 --> 00:07:25,573 ‫چنین ژولیده و چنین ژنده‌پوش، 93 00:07:25,624 --> 00:07:28,286 ‫به زمینیان نمی‌مانند ‫و با این همه بر زمینند؟ 94 00:07:28,973 --> 00:07:31,525 ‫در قید حیاتید؟ چنان هستید که ‫بتوان از شما پرسشی کرد؟ 95 00:07:33,128 --> 00:07:34,715 ‫گَر می‌توانید لب بگشایید 96 00:07:36,092 --> 00:07:36,927 ‫چه هستید؟ 97 00:07:39,199 --> 00:07:40,392 ‫درود بر تو، مکبث! 98 00:07:41,496 --> 00:07:43,189 ‫درود بر تو، اِی سپهسالار گلامز! 99 00:07:43,564 --> 00:07:45,241 ‫درود بر تو، مکبث! 100 00:07:45,362 --> 00:07:48,198 ‫درود بر تو، اِی سپهسالار گلامز! 101 00:07:50,013 --> 00:07:51,490 ‫درود بر تو، مکبث! 102 00:07:52,731 --> 00:07:55,795 ‫که زین پس پادشاه خواهی شد! 103 00:07:57,656 --> 00:08:00,763 ‫بگویید که زادۀ پندارید، ‫یا همانید که می‌نمایید؟ 104 00:08:01,495 --> 00:08:03,259 ‫گَر شما را یارای آن است ‫که در زهدانِ زمان بنگرید، 105 00:08:03,309 --> 00:08:05,981 ‫و بگویید که آبستنِ چه هست و چه نیست، 106 00:08:06,398 --> 00:08:07,217 ‫پس با من سخن گویید؛ 107 00:08:07,267 --> 00:08:09,841 ‫با منی که نه چشمی بر مهرِ شما دارم، ‫و نه از کین‌تان بیم 108 00:08:09,891 --> 00:08:12,284 ‫ای کِهتر از مکبث و مِهتر از او 109 00:08:13,164 --> 00:08:14,288 ‫نه به نیک‌بختی او، 110 00:08:15,707 --> 00:08:17,409 ‫و با این همه بَسی نیک‌بخت‌تر از او 111 00:08:18,425 --> 00:08:20,505 ‫نوادگانت به پادشاهی خواهند رسید، 112 00:08:21,343 --> 00:08:22,763 ‫بی‌آنکه خود پادشاه شوی 113 00:08:24,474 --> 00:08:27,015 ‫درود بر شما، مکبث و بنکوو! 114 00:08:27,080 --> 00:08:27,981 ‫بنکوو… 115 00:08:28,607 --> 00:08:29,818 ‫و مکبث… 116 00:08:31,799 --> 00:08:33,241 ‫درود! 117 00:08:37,746 --> 00:08:40,448 ‫بمانید، اِی کم‌گویان، ‫پیش‌گویی ناتمام خود را پایان دهید 118 00:08:41,799 --> 00:08:43,461 ‫خود واقفم که سپهسالار گلامز‌ ام 119 00:08:43,527 --> 00:08:44,902 ‫لیک، سپهسالار کودور چرا؟ 120 00:08:45,071 --> 00:08:46,432 ‫سپهسالار کودور که در قید حیات است، 121 00:08:46,482 --> 00:08:50,607 ‫و نیک‌مردی‌ست کامروا، ‫پادشاهی را نیز در افق گمان خویشتن نمی‌بینم 122 00:08:51,090 --> 00:08:52,881 ‫بگویید که این خبر شگفت از کجاست؟ 123 00:08:52,932 --> 00:08:53,988 ‫یا که چرا… 124 00:08:54,432 --> 00:08:58,336 ‫در این بیابان بی‌آب و علف، راه را با ‫چنین درودهای پیش‌گویانه‌ای بر ما بسته‌اید؟ 125 00:09:12,306 --> 00:09:14,760 ‫خاک را نیز همچون آب، حباب‌هاست، 126 00:09:14,969 --> 00:09:16,308 ‫و اینان حباب‌های خاکند 127 00:09:17,035 --> 00:09:18,367 ‫کجا محو شدند؟ 128 00:09:19,369 --> 00:09:22,541 ‫آنچه تن‌آور می‌نمود، ‫نسیمی شد و بر باد برفت 129 00:09:23,388 --> 00:09:24,610 ‫کاش مانده بودند! 130 00:09:41,229 --> 00:09:44,082 ‫به‌راستی موجوداتی که از آنان ‫سخن می‌گوییم، در اینجا بودند؟ 131 00:09:44,416 --> 00:09:46,670 ‫نکند ریشۀ عقل دُزدَک خورده‌ایم 132 00:09:46,720 --> 00:09:48,464 ‫که عقل را در بَند می‌کند؟ 133 00:09:49,670 --> 00:09:51,095 ‫فرزندانت پادشاه خواهند شد 134 00:09:51,303 --> 00:09:52,556 ‫تو پادشاه خواهی شد 135 00:09:53,043 --> 00:09:54,685 ‫و نیز سپهسالار کودور 136 00:09:55,520 --> 00:09:56,689 ‫مگر چنین نگفتند؟ 137 00:09:58,766 --> 00:10:00,571 ‫با همین آهنگ و همین واژگان 138 00:10:11,907 --> 00:10:17,912 ‫« تراژدی مکبث » 139 00:10:19,387 --> 00:10:20,621 که وارد می‌شود؟ 140 00:10:28,312 --> 00:10:32,862 ‫مکبث، پادشاه مژدۀ پیروزی‌ات را ‫در کمال شعف دریافت کرد، 141 00:10:32,988 --> 00:10:37,572 ‫و چون از دلاوری‌ات ‫در نبرد تن‌به‌تن با سرکِشان آگاه گردید، 142 00:10:37,663 --> 00:10:40,793 ‫شگفتی‌ها و ستایش‌هایش ‫با یکدیگر در کشاکش شدند که 143 00:10:41,045 --> 00:10:42,422 ‫کدامین را بهر تو به زبان آرد 144 00:10:42,472 --> 00:10:45,074 ‫ما مأموریم تا سپاس‌های سرورمان را ‫بر تو ارزانی داریم، 145 00:10:45,294 --> 00:10:48,050 ‫و تو را به پیشگاهش بَریم، ‫نه که خود پاداشت دهیم 146 00:10:48,344 --> 00:10:52,198 ‫پادشاه مرا فرمود که ‫به پایندانی سرافرازیِ بزرگتر، 147 00:10:53,126 --> 00:10:56,531 ‫تو را از سویِ وی سپهسالار کودور بخوانم 148 00:10:57,812 --> 00:10:59,119 ‫پس در این منصب نو، 149 00:10:59,454 --> 00:11:03,336 ‫تو را درود، اِی سپهسالار کبیر، 150 00:11:04,113 --> 00:11:05,464 ‫چرا که این عنوان از آن توست 151 00:11:06,676 --> 00:11:08,578 ‫نکند شیطان هم بتواند حقیقت را بازگوید؟ 152 00:11:08,783 --> 00:11:10,224 ‫سپهسالار کودور زنده است 153 00:11:10,275 --> 00:11:12,186 ‫چرا جامۀ عاریت بر من می‌پوشانید؟ 154 00:11:12,237 --> 00:11:15,233 ‫سپهسالار سابق کودور هنوز زنده است، 155 00:11:16,276 --> 00:11:19,366 ‫اما جانش در گروی حُکمی‌ست گران، 156 00:11:19,783 --> 00:11:21,785 ‫و حقا که سزاوار جان‌سپردن است 157 00:11:22,468 --> 00:11:25,399 ‫اینکه او نروژیان را همراهی، 158 00:11:25,585 --> 00:11:27,006 ‫یا نهانی یاغیان را یاوری کرده، 159 00:11:27,056 --> 00:11:29,552 ‫یا که دست در دست هر دو 160 00:11:29,882 --> 00:11:32,891 ‫در پِی ویرانی کشور خویش بوده را، نمی‌دانم، 161 00:11:33,267 --> 00:11:38,151 ‫لیک خیانت‌هایی بزرگ که خود بدان ‫اقرار کرده و به منصۀ اثبات رسیده‌اند، 162 00:11:40,488 --> 00:11:41,810 ‫وی را سرنگون کرده 163 00:11:51,217 --> 00:11:52,553 ‫از زحمات شما سپاسگزارم 164 00:11:56,288 --> 00:11:58,022 ‫سپهسالار گلامز و کودور! 165 00:11:59,316 --> 00:12:01,278 ‫بزرگترین نوید هنوز در پِی است 166 00:12:02,049 --> 00:12:04,113 ‫مگر امید نداری که فرزندانت پادشاه شوند؟ 167 00:12:04,194 --> 00:12:06,040 ‫پیش‌گویانی که مرا ‫سپهسالار کودور نامیدند، 168 00:12:06,090 --> 00:12:07,219 ‫ایشان را نویدی کم زِ این ندادند 169 00:12:07,269 --> 00:12:08,555 ‫چنانچه نویدشان صادق باشد، 170 00:12:09,460 --> 00:12:13,008 ‫چه‌بسا بالاتر از سپهسالاری کودور، ‫آرزوی تاج و تخت را در تو برافروزد 171 00:12:13,811 --> 00:12:15,012 ‫اما، شگفتا! 172 00:12:16,014 --> 00:12:18,816 ‫بسا که کارگزارانِ پلیدی ‫حقایقی را با ما در میان می‌گذارند 173 00:12:19,394 --> 00:12:21,649 ‫تا ما را به وادی هلاکت برانند؛ 174 00:12:22,280 --> 00:12:24,197 ‫زِ بهر فریفتن‌مان ‫حقایقی اندک را بازمی‌گویند، 175 00:12:24,247 --> 00:12:26,909 ‫تا غَدارانه ما را ‫به وخیم‌ترینِ مهالک کشانند 176 00:12:34,031 --> 00:12:37,345 ‫این وسوسه از عالم غیب ‫نه بَد تواند بود و نه نیک 177 00:12:38,999 --> 00:12:41,395 ‫گَر بد است، ‫چرا با حقیقتی آغاز شده و مرا 178 00:12:41,445 --> 00:12:44,400 ‫نویدی از کامیابی بخشیده؟ ‫من… سپهسالار کودور ام 179 00:12:48,349 --> 00:12:50,704 ‫گر نیک است، ‫چرا دل به وسوسه‌ای می‌سپارم 180 00:12:50,754 --> 00:12:52,788 ‫که خیال هوس‌انگیزش ‫موی بر اندامم راست می‌کند، 181 00:12:52,838 --> 00:12:56,941 ‫و چنان آشفته‌ام می‌سازد که قلب استوارم ‫به‌رغم سرشتش، سر به دیوار دنده‌هایم می‌کوبد؟ 182 00:13:03,353 --> 00:13:05,815 ‫بیم‌های مشهود کجا و ‫خیال‌های هولناک کجا! 183 00:13:06,859 --> 00:13:09,155 ‫اندیشه‌ام که جنایت در آن ‫هنور جز نقش خیالی نیست، 184 00:13:09,205 --> 00:13:13,288 ‫چنان چهارستون تنم را می‌لرزاند که ‫هرگونه اقدام در گرداب حدس و گمان غرقه گردد، 185 00:13:14,235 --> 00:13:16,293 ‫و هیچ چیز نیست، مگر آنچه که نیست 186 00:13:17,756 --> 00:13:19,560 ‫گر دست تقدیر خواهد مرا ‫جامۀ پادشاهی بپوشاند، 187 00:13:19,610 --> 00:13:22,262 ‫بی‌آنکه قدمی بردارم ‫تواند اورنگ پادشاهی بر فرقم نهد 188 00:13:26,854 --> 00:13:28,107 ‫هر چه بادا باد، 189 00:13:29,902 --> 00:13:32,323 ‫گذار زمان بر سخت‌ترین روز است 190 00:13:35,396 --> 00:13:37,548 ‫«زنان طالع‌بین در روز پیروزی ‫به من برخوردند، 191 00:13:37,833 --> 00:13:39,756 ‫و مرا خبر است بی‌چند‌وچون 192 00:13:39,807 --> 00:13:42,050 ‫که اینان دانشی دارند ‫برتر زِ دانش بشری 193 00:13:42,842 --> 00:13:45,466 ‫آنگاه که در آتش اشتیاق می‌سوختم ‫که از ایشان بیشتر پرس‌وجو کنم، 194 00:13:45,516 --> 00:13:48,353 ‫دود شدند و در هوا ناپدید 195 00:13:49,075 --> 00:13:51,234 ‫مبهوت بر جای مانده بودم که 196 00:13:51,284 --> 00:13:55,575 ‫پیک‌های پادشاه در رسیدند و به نامِ ‫سپهسالار کودور مرا درود فرستادند، 197 00:13:56,151 --> 00:13:58,864 ‫به همان لقبی که زین پیش ‫خواهران جادوگر مرا درود گفته، 198 00:13:58,923 --> 00:14:01,461 ‫و سپس با اشارت به آینده ‫چنین گفته بودند: 199 00:14:01,511 --> 00:14:04,049 ‫«درود بر تو که پادشاه خواهی شد!» 200 00:14:06,887 --> 00:14:10,645 ‫نیک دیدم تا این را با تو، عزیزترین شریکم ‫در بزرگی، در میان گذارم، 201 00:14:10,937 --> 00:14:13,356 ‫تا از نوید بزرگیِ خویش بی‌خبر نباشی 202 00:14:13,407 --> 00:14:16,489 ‫و بدان سبب زِ شادمانی‌اش بی‌بهره نمانی 203 00:14:18,242 --> 00:14:20,371 ‫این راز را در دل نگاه‌دار، خدانگهدارت» 204 00:14:26,090 --> 00:14:27,677 ‫تویی سپهسالار گلامز 205 00:14:28,078 --> 00:14:29,388 ‫و کودور؛ 206 00:14:29,973 --> 00:14:32,227 ‫و به مقام موعود خود خواهی رسید 207 00:14:33,922 --> 00:14:35,608 ‫لیکن از نهاد تو بیم دارم؛ 208 00:14:36,318 --> 00:14:38,781 ‫چرا که آنچنان از شیر مهر بشری سرشار است 209 00:14:38,872 --> 00:14:40,674 ‫که بعید است راه میان‌بُر در پیش گیرد 210 00:14:42,412 --> 00:14:43,539 ‫تو خواهان بزرگی هستی، 211 00:14:43,916 --> 00:14:45,486 ‫از بلندپروازی نیز بَری نیستی، 212 00:14:45,537 --> 00:14:48,117 ‫لیک از شرارتی که می‌بایست ‫آن را یاری دهد، بی‌نصیبی 213 00:14:49,843 --> 00:14:53,392 ‫آنچه را سخت خواهانی، ‫پارسایانه خواهانی؛ 214 00:14:53,935 --> 00:14:55,104 ‫از نیرنگ روی بر‌گردانی، 215 00:14:55,154 --> 00:14:57,775 ‫اما پیروزی به‌ناحق را خواهانی 216 00:15:03,056 --> 00:15:04,996 ‫بشتاب و به اینجا بیا، 217 00:15:06,416 --> 00:15:09,130 ‫تا شور و شرِّ خویش را در گوش تو ریزم، 218 00:15:09,629 --> 00:15:12,176 ‫و به نیروی سخنان خویش، بادافره آنچه 219 00:15:12,227 --> 00:15:15,224 ‫که تو را از حلقۀ زَرین دور می‌کند، باشم 220 00:15:36,127 --> 00:15:38,392 ‫سپهسالار کودور را اعدام کردید؟ 221 00:15:38,640 --> 00:15:39,686 ‫اعلی‌حضرتا، 222 00:15:40,646 --> 00:15:42,848 ‫من با کسی که مرگش را ‫به چشم دیده سخن گفته‌ام، 223 00:15:43,319 --> 00:15:46,867 ‫وی گفت که محکوم آشکارا ‫خیانت‌های خود را بر زبان آورده، 224 00:15:47,451 --> 00:15:49,330 ‫و از عالیجناب بخشایش طلبیده، 225 00:15:49,481 --> 00:15:51,428 ‫و از کردۀ خود سخت پشیمان بوده 226 00:15:51,502 --> 00:15:55,216 ‫هیچ چیزش در زندگی برازنده‌تر از راهی ‫که گاهِ وداع در پیش گرفت، نبود 227 00:15:55,382 --> 00:15:59,307 ‫بسان کسی جان سپرد ‫که نیک آموخته باشد 228 00:15:59,357 --> 00:16:01,645 ‫که با مرگ گرانبهاترین چیزش را… 229 00:16:01,853 --> 00:16:03,606 ‫همچون پیشزی بی‌بها دور افکنَد 230 00:16:04,107 --> 00:16:07,989 ‫شگردی نیست که با آن بتوان ‫راز ضمیر را در چهره خواند 231 00:16:09,810 --> 00:16:11,120 ‫وی نیک‌مردی بود… 232 00:16:12,055 --> 00:16:14,794 ‫که من بِدو پشتگرمی تمام داشتم 233 00:16:17,508 --> 00:16:19,177 ‫پسرعموی گرانقدر، 234 00:16:20,233 --> 00:16:23,142 ‫در عذاب بودم که هنوز ‫تو را سپاس نگزارده‌ام 235 00:16:24,649 --> 00:16:26,109 ‫مرا جز این چه مانده است که بگویم، 236 00:16:26,159 --> 00:16:28,946 ‫من چه در پای تو ریزم ‫که سزای تو بُوَد 237 00:16:29,105 --> 00:16:32,452 ‫بالاترین پاداش مرا همین ایفای خدمت ‫و صداقتی‌ست که بر گردن دارم 238 00:16:33,078 --> 00:16:34,330 ‫قدمت فرخنده باد! 239 00:16:36,529 --> 00:16:38,463 ‫تو نهال نوکاشتۀ منی، 240 00:16:38,989 --> 00:16:41,218 ‫و خواهم کوشید تا ‫چنان که باید برومند شوی 241 00:16:44,333 --> 00:16:45,602 ‫بنکووی نجیب، 242 00:16:46,186 --> 00:16:48,296 ‫که تو نیز کم از مکبث نیستی، 243 00:16:48,347 --> 00:16:50,862 ‫و کم زِ او نشایی، ‫بیا تا تو را در آغوش کِشانم 244 00:16:51,281 --> 00:16:52,781 ‫و بر قلب فشارم 245 00:16:53,116 --> 00:16:55,495 ‫مرا گر برومندی باشد، ‫آن بَرْ از آنِ شماست 246 00:16:55,587 --> 00:16:58,125 ‫شادی‌های بی‌شمارم که از سرشاری ‫در پوست نمی‌گنجند، 247 00:16:58,175 --> 00:17:00,927 ‫سرِ آن دارند که در میان ‫اشک‌های اندوه‌بار پناهگاهی جویند 248 00:17:05,126 --> 00:17:06,019 ‫پسران، 249 00:17:06,812 --> 00:17:07,684 ‫خویشان، 250 00:17:08,148 --> 00:17:08,978 ‫سپهسالاران، 251 00:17:09,815 --> 00:17:11,692 ‫و شما که مرا نزیک‌ترین کسانید، 252 00:17:11,804 --> 00:17:14,092 ‫بدانید که من مِهین فرزند خویش را 253 00:17:14,272 --> 00:17:16,034 ‫به جانشینی برمی‌گزینم، 254 00:17:17,186 --> 00:17:18,085 ‫یعنی مالکوم، 255 00:17:18,413 --> 00:17:19,999 ‫و او را زین پس 256 00:17:20,568 --> 00:17:21,961 ‫شاهزادۀ کامبرلند می‌خوانم؛ 257 00:17:22,545 --> 00:17:25,977 ‫افتخاری که تنها وی را خلعت نمی‌پوشاند، 258 00:17:27,809 --> 00:17:30,602 ‫بلکه نشان‌های بلندپایگی چون ستارگانی 259 00:17:30,937 --> 00:17:33,400 ‫بر تارکِ تمامی شایستگان خواهند درخشید 260 00:17:34,025 --> 00:17:35,355 ‫زین‌جا به اینورنس برانیم، 261 00:17:35,599 --> 00:17:37,450 ‫تا پیوند خود را با شما استوارتر سازیم 262 00:17:38,684 --> 00:17:41,637 ‫من خود پیک پیشاهنگ شما خواهم شد ‫تا مژدۀ تشریف‌فرمایی‌تان را… 263 00:17:41,873 --> 00:17:46,474 ‫به گوش همسرم رسانده، و شادمانی‌اش بخشم. ‫زین سبب، خاکسارانه رخصت می‌طلبم 264 00:17:46,590 --> 00:17:47,969 ‫سپهسالار گرانقدر کودور! 265 00:17:48,323 --> 00:17:49,441 ‫از پیِ او رویم، 266 00:17:49,492 --> 00:17:52,062 ‫که میهمان‌نوازی‌اش پیشاپیش شتافته است ‫تا به پیشباز ما آید 267 00:17:52,112 --> 00:17:53,447 ‫چه خویشاوند بی‌همتایی 268 00:17:54,439 --> 00:17:55,858 ‫شاهزادۀ کامبرلند! 269 00:17:57,362 --> 00:17:59,377 ‫این پله‌ای‌ست بر سر راهم که یا می‌باید 270 00:17:59,428 --> 00:18:01,995 ‫از آن به سر درغلتم، ‫یا از فرازش برجَهَم 271 00:18:02,746 --> 00:18:04,598 ‫ای اختران، اخگرانِ خود را نهان دارید؛ 272 00:18:05,328 --> 00:18:09,008 ‫تا هیچ پرتویی را ‫به امیال تیره و نهانم راه مَباشد 273 00:18:09,926 --> 00:18:11,929 ‫پادشاه امشب بدین‌جا می‌آید 274 00:18:12,598 --> 00:18:14,100 ‫دیوانه‌ای مگر! 275 00:18:14,555 --> 00:18:16,026 ‫ارباب تو با او نیست؟ 276 00:18:16,271 --> 00:18:18,025 ‫با عرض شرمندگی، خبر درست است 277 00:18:18,165 --> 00:18:21,468 ‫سپهسالار ما در راه است. یکی از ‫همرَدگان من خود را از او پیش انداخته 278 00:18:21,656 --> 00:18:23,034 ‫گرامی‌اش دارید؛ 279 00:18:23,811 --> 00:18:25,497 ‫که خبرهای بزرگی آورده 280 00:18:30,172 --> 00:18:32,384 ‫غُراب را چه آوای خراشیده‌ای‌ست آنگاه 281 00:18:32,468 --> 00:18:36,810 ‫که درآمدنِ شوم‌انجامِ دانکن را به زیر ‫تیراندازخانۀ باروی من آواز می‌دهد 282 00:18:42,677 --> 00:18:45,558 ‫اِی ارواح پاسدار اندیشه‌های مرگبار، ‫بشتابید، 283 00:18:46,710 --> 00:18:48,791 ‫زنانگی‌ام را باز گیرید، 284 00:18:50,377 --> 00:18:55,094 ‫و وجودم را، از فرق سر تا نوک پا، ‫از هولناک‌ترین سنگدلی‌ها مملو سازید 285 00:18:56,471 --> 00:18:57,891 ‫بر غلظت خونم بیفزایید 286 00:18:59,176 --> 00:19:01,773 ‫و راه و روزنِ هر نرم‌دلی را بربندید، 287 00:19:02,257 --> 00:19:06,073 ‫تا هیچ عذابِ وجدانی را توان آن مباشد ‫که عزم مرگبارم را بلرزاند، 288 00:19:06,409 --> 00:19:08,953 ‫و میان عزم و اجرای آن قد بیفرازد! 289 00:19:10,774 --> 00:19:12,794 ‫اِی کارسازان جنایت، هر جا که 290 00:19:13,514 --> 00:19:18,010 ‫با تن‌های ناپیدایتان چشم به راهِ ‫شرارت‌های طبیعت نشسته‌اید، 291 00:19:19,264 --> 00:19:22,854 ‫به پستان‌های من درآیید ‫و شیرم را به زَهر بدل کنید 292 00:19:24,245 --> 00:19:25,793 ‫فراز آی، اِی شب ظلمانی، 293 00:19:26,504 --> 00:19:29,033 ‫و خود را در سیاه‌ترین دودِ دوزخ فروپوش، 294 00:19:30,056 --> 00:19:32,783 ‫تا خنجر بُرّای من زخمی را که ‫بر جای می‌نهد نبیند، 295 00:19:33,125 --> 00:19:37,590 ‫و آسمان از گوشۀ پردۀ تاریکی مرا ننگرد ‫و فریاد برندارد که: «دست بِدار، دست بدار» 296 00:19:50,359 --> 00:19:52,041 ‫سپهسالار بزرگ گلامز! 297 00:19:59,182 --> 00:20:00,685 ‫سپهسالار ارجمند کودور! 298 00:20:02,816 --> 00:20:05,434 ‫اِی بزرگ‌تر زِ این دو ‫با مبارک‌بادهایِ آینده! 299 00:20:09,029 --> 00:20:12,381 ‫نامه‌هایت مرا بِدان‌سوی ‫لحظۀ بی‌خبری کنونی برد، 300 00:20:12,479 --> 00:20:15,578 ‫و من در این دَم ‫تنها آینده را حس می‌کنم 301 00:20:16,227 --> 00:20:17,652 ‫دلبند عزیزم، 302 00:20:25,392 --> 00:20:27,058 ‫دانکن امشب به اینجا می‌آید 303 00:20:27,713 --> 00:20:28,978 ‫کِی می‌رود؟ 304 00:20:29,314 --> 00:20:31,024 ‫فردا، خودش چنین خواست 305 00:20:31,173 --> 00:20:34,030 ‫فردایی که خورشید هرگز نخواهد دید! 306 00:20:38,874 --> 00:20:40,666 ‫سپهسالار من، چهره‌ات، 307 00:20:41,120 --> 00:20:43,822 ‫به‌مثابۀ کتابی ماند که در آن ‫چیزهای شگفتی می‌توان خواند 308 00:20:44,934 --> 00:20:47,312 ‫برای فریفتن زمانه، ‫همرنگ زمانه شو 309 00:20:48,169 --> 00:20:50,741 ‫به چشم و دست و زبان ‫خوش‌آمدگوی باش 310 00:20:51,567 --> 00:20:54,701 ‫چون گُل بهاری بی‌آزار بنمای، ‫لیک ماری باش در زیر آن 311 00:20:56,500 --> 00:20:58,459 ‫کار آن کَس را که در راه است ‫می‌باید ساخت؛ 312 00:20:58,509 --> 00:21:01,612 ‫کارِ گرانِ امشب به من واگذار، 313 00:21:02,716 --> 00:21:05,201 ‫که همۀ شبان و روزانِ آتی‌مان را 314 00:21:05,252 --> 00:21:08,602 ‫قدرت و تسلطی شاهانه خواهد بخشید 315 00:21:17,227 --> 00:21:18,663 ‫گشاده‌رو باش و بس 316 00:21:19,803 --> 00:21:22,012 ‫کَج‌خُلقی نشانۀ ترس است 317 00:21:24,404 --> 00:21:25,801 ‫دیگر کارها را به من واگذار 318 00:21:32,227 --> 00:21:33,879 ‫این کاخ در چه جای دلکَشی بنا شده 319 00:21:34,735 --> 00:21:38,691 ‫تنها هوای سبک و خوش‌اش ‫طرب‌بخش جان ماست 320 00:21:40,562 --> 00:21:42,081 ‫هر جا که این میهمان تابستانی، 321 00:21:42,324 --> 00:21:43,960 ‫این پرستوی پرستشگاه‌نشین، 322 00:21:44,419 --> 00:21:46,506 ‫آشیان زیبای خود را بنا نهد، 323 00:21:46,975 --> 00:21:49,471 ‫هوا چون نسیم بهشتی ‫عطری دل‌انگیز به خود گیرد 324 00:21:50,182 --> 00:21:52,633 ‫هیچ برآمدگی و فرورفتگی و ‫گوشه و کناری نیست که 325 00:21:52,684 --> 00:21:56,107 ‫این پرنده بستر و ‫گاهوارۀ جوجه‌پرورش را نگسترده باشد 326 00:21:57,336 --> 00:22:01,159 ‫دیده‌ام هر کجا که اینان بیشتر آمد و شد ‫و زاد و وَلَد کنند، هوا خوش است 327 00:22:01,472 --> 00:22:04,263 ‫ببینید، ببینید، ‫بانوی میزبان گرانمایۀ ما! 328 00:22:04,654 --> 00:22:07,140 ‫همۀ خدمت‌گزاران ما، یکایک 329 00:22:07,462 --> 00:22:09,258 ‫گَر دوچندان و چهارچندان نیز می‌شد، 330 00:22:09,489 --> 00:22:13,257 ‫در برابر افتخارات سترگ و بی‌کرانی ‫که اعلی‌حضرت سرایِ ما را 331 00:22:13,475 --> 00:22:15,853 ‫از آن سرشار کرده، ‫بَس ساده و ناچیز می‌بود 332 00:22:16,159 --> 00:22:17,648 ‫سپهسالار کودور کجاست؟ 333 00:22:17,699 --> 00:22:20,515 ‫ما پابه‌پا از پیِ او تاختیم ‫و بر آن بودیم که در رکاب وی باشیم؛ 334 00:22:20,565 --> 00:22:21,656 ‫لیک چابک‌سواری او، 335 00:22:21,707 --> 00:22:26,038 ‫و عشق بزرگش، که چونان مهمیزش تیز است، ‫او را پیش از ما به کاشانه‌اش رساند 336 00:22:27,207 --> 00:22:30,213 ‫میزبانِ نکورویِ والانژاد، ‫ما امشب را میهمان شماییم 337 00:22:30,398 --> 00:22:31,499 ‫دست خویش را به من دهید 338 00:22:33,990 --> 00:22:35,557 ‫مرا نزد میزبانم بَرید 339 00:22:42,278 --> 00:22:44,072 ‫اگر باید این کار بشود… 340 00:22:44,843 --> 00:22:47,345 ‫آن دَم که شدنی‌ست، ‫می‌باید بی‌درنگ دست به اجرایش زد 341 00:22:48,731 --> 00:22:52,389 ‫اگر قتل همۀ عواقب را ‫به دام می‌کِشید، و با پایان کار او 342 00:22:52,440 --> 00:22:56,512 ‫کامروایی به چنگ می‌آمد؛ ‫گَر با همین ضربت کار یک‌سره می‌شد، 343 00:22:58,613 --> 00:22:59,518 ‫همین‌جا، 344 00:23:01,858 --> 00:23:05,161 ‫بر رویِ همین کرانه و پایابِ زمان ‫تمامیِ آخرت را با آن سودا می‌کردیم 345 00:23:08,560 --> 00:23:11,062 ‫اما چنین امور را ‫همین‌جا نیز داوری هست، 346 00:23:11,113 --> 00:23:13,138 ‫آن که سرمشقِ خون‌ریزی دهد، 347 00:23:13,212 --> 00:23:16,930 ‫همان سرمشق روزی گریبانش بگیرد ‫و وی را به همان بلا دچار سازد 348 00:23:17,643 --> 00:23:20,212 ‫کَفِ یکسان‌بخشِ داد ‫جام شرابی را که به زهر آلوده‌ایم، 349 00:23:20,262 --> 00:23:23,145 ‫به کام‌مان می‌ریزد 350 00:23:25,692 --> 00:23:27,443 ‫اون اینجا از دو جهت آسوده‌خاطر است: 351 00:23:28,855 --> 00:23:32,959 ‫نخست از این جهت که من خویشاوند اوی اَم و ‫رعیتِ وی، که هر دو نسبت را چنین کاری نشاید 352 00:23:34,196 --> 00:23:35,642 ‫دو آنکه میزبان اوی اَم، 353 00:23:36,490 --> 00:23:38,440 ‫و بر من است در به روی آن که ‫خیال کُشتنش را دارد بربَندم، 354 00:23:38,490 --> 00:23:40,261 ‫نه که خود خنجر به دست گیرم 355 00:23:40,906 --> 00:23:43,918 ‫جز اینها، این دانکن قدرتش را ‫چنان با نرمی به کار بُرده، 356 00:23:43,969 --> 00:23:46,120 ‫و در مقام والای خویش ‫چنان به پاکدامنی زیسته، 357 00:23:47,451 --> 00:23:49,403 ‫که نیک‌خویی‌های وی ‫همچون فرشتگان به زبانِ صور 358 00:23:49,453 --> 00:23:52,317 ‫از این کار شومِ شگرف، ‫از ستاندنِ جانش، فریادخواهی خواهند کرد؛ 359 00:23:52,367 --> 00:23:55,623 ‫و ترحم، بسان نوزادی عریان، ‫سوار بر گُردۀ تندباد، 360 00:23:55,674 --> 00:23:57,836 ‫یا بر بال کروبیان آسمان، بر پشتِ… 361 00:23:58,044 --> 00:24:01,710 ‫پیک‌های ناپیدای هوا، این کردۀ هولناک را ‫چنان در دیدۀ آدمیان خواهد دمید، 362 00:24:01,761 --> 00:24:04,014 ‫که دَمِ آن در اشک غرقه شود 363 00:24:06,129 --> 00:24:08,981 ‫مرا مهمیزی نیست تا ‫به پهلوی عزمِ خویش فرو کوبم، 364 00:24:11,003 --> 00:24:12,447 ‫جز بلندپروازیِ پرّانی، 365 00:24:12,498 --> 00:24:15,394 ‫که چنان بلند بر زمین می‌پَرد ‫که از دگر سو به سر درمی‌غلتد 366 00:24:21,113 --> 00:24:22,298 ‫خب! چه خبر؟ 367 00:24:24,880 --> 00:24:26,131 ‫دارد شامَش را تمام می‌کند 368 00:24:26,290 --> 00:24:27,611 ‫سراغ مرا گرفته؟ 369 00:24:28,059 --> 00:24:29,709 ‫مگر نمی‌دانستی؟ 370 00:24:31,273 --> 00:24:33,107 ‫در این کار از این پیش‌تر نخواهیم رفت 371 00:24:33,159 --> 00:24:34,723 ‫او تازه مرا جاه بخشیده، ‫و مردم از هر صنفی 372 00:24:34,773 --> 00:24:36,928 ‫مرا به زیور زرینِ ‫رایِ نیکوی خویش آراسته‌اند، 373 00:24:36,978 --> 00:24:39,872 ‫که تا در اوج درخشندگی‌اند ‫می‌باید به خود زنم، 374 00:24:40,827 --> 00:24:43,533 ‫نه آنکه چنین زود دورِشان افکنم 375 00:24:44,353 --> 00:24:46,928 ‫امیدی که به ردایش درآمده بودی، ‫مگر مست بود؟ 376 00:24:46,978 --> 00:24:48,088 ‫یا زان پس به خواب رفته؟ 377 00:24:48,138 --> 00:24:51,190 ‫و کنون چشم گشوده تا رنگ و رو باخته ‫در بی‌پروایی‌های خود بنگرد؟ 378 00:24:51,530 --> 00:24:53,882 ‫زین پس عشقت را نیز ‫همچو امیدت ناپایدار می‌پندارم 379 00:24:56,659 --> 00:25:01,037 ‫مگر بیم داری که در کردار و دل‌به‌دریازدن ‫همان باشی که در وقت آرزویی؟ 380 00:25:01,580 --> 00:25:04,961 ‫تو هم خواهانِ داشتن آن چیزی ‫که زیبِ زندگیش می‌شماری، و هم بر آنی 381 00:25:05,235 --> 00:25:07,374 ‫که چون بزدلان با ارجی که ‫خود بر خویشتن می‌نهی، 382 00:25:07,424 --> 00:25:09,592 ‫روزگار بگذرانی، ‫همچون آن گربۀ مسکینی که گوید: 383 00:25:09,642 --> 00:25:13,227 ‫- «ماهی خوش‌ست، اما کو دلِ به آب زدن؟» ‫- تمنا می‌کنم، آرام باش 384 00:25:14,479 --> 00:25:16,817 ‫من دلِ آنچه را که ‫از دست مرد بر‌آید، دارم؛ 385 00:25:17,171 --> 00:25:19,023 ‫لیک آنکه را دلی بالاتر باشد، مرد نیست 386 00:25:19,274 --> 00:25:22,243 ‫پس کدامین جانور تو را واداشت ‫که عزم خود بر من فاش سازی؟ 387 00:25:23,203 --> 00:25:25,792 ‫اگر دلِ آن را داشته باشی، مَردی؛ 388 00:25:26,164 --> 00:25:29,716 ‫و هر چه از آنچه بودی فراتر روی، ‫مَردتر خواهی بود 389 00:25:31,004 --> 00:25:32,220 ‫من به فرزند شیر داده‌ام، 390 00:25:32,670 --> 00:25:35,822 ‫و می‌دانم عشق به کودکی که دهان ‫بر پستانم می‌گذارد، چه دلپذیر است 391 00:25:36,354 --> 00:25:39,093 ‫با این همه، گر من همچنان ‫که تو در این کار سوگند خورده‌ای، 392 00:25:39,143 --> 00:25:42,573 ‫بر قتل فرزندم سوگند خورده باشم، همان دَم ‫که به رویم لبخند می‌زند، نوک سینه‌ام را 393 00:25:42,623 --> 00:25:45,803 ‫از میان آرواره‌های بی‌دندانش برون کِشم ‫و مغزش را در هم کوبم 394 00:25:46,838 --> 00:25:47,840 ‫اگر ناکام شویم چه؟ 395 00:25:48,279 --> 00:25:49,397 ‫ناکام شویم؟ 396 00:25:50,397 --> 00:25:53,969 ‫همت استوار دار تا کامروا گردیم 397 00:25:55,138 --> 00:25:56,765 ‫دانکن که به خواب رود… 398 00:25:57,267 --> 00:26:00,440 ‫که سفر دشوار امروزش وی را ‫در خوابی عمیق غرقه خواهد ساخت 399 00:26:00,882 --> 00:26:04,699 ‫با دو پرده‌دارش چنان شراب‌خواری ‫و نوشانوشی به راه اندازم… 400 00:26:05,045 --> 00:26:08,539 ‫که حافظه‌، این پاسدار مغز، ‫در سرشان بخار، 401 00:26:08,997 --> 00:26:11,293 ‫و مخزن خِرَدشان انبیقی ساده بیش مباشد 402 00:26:11,795 --> 00:26:15,969 ‫آنگاه که تنِ شراب‌آکندشان مُرده‌وار ‫در خوابی خوکانه فرو رود، 403 00:26:17,195 --> 00:26:20,770 ‫من و تو با آن دانکن بی‌نگاهبان ‫چه نتوانیم کرد؟ 404 00:26:21,563 --> 00:26:23,633 ‫و بر آن افسرانی که اسفنج‌وار در خود 405 00:26:23,684 --> 00:26:26,448 ‫شراب کِشیده‌اند، ‫چه تهمت‌ها که نتوانیم نهاد؟ 406 00:26:29,817 --> 00:26:31,779 ‫جز پسر مزای، 407 00:26:32,584 --> 00:26:36,048 ‫که سرشتِ ناترست را ‫جز نرینه‌آوردن نشاید 408 00:26:39,476 --> 00:26:40,680 ‫چون آن دو نگهبان خواب‌زدۀ اتاقش را 409 00:26:40,730 --> 00:26:43,563 ‫با خون بیالاییم و ‫خنجرهای خودشان را به کار گیریم، 410 00:26:43,615 --> 00:26:46,103 ‫همگان نخواهند پذیرفت ‫که جنایت کار آنان است؟ 411 00:26:46,401 --> 00:26:47,809 ‫آنگاه که فغان‌های دردناک برآریم، 412 00:26:47,859 --> 00:26:50,951 ‫و بر پیکر بی‌جانش مویه کنیم، ‫چه کَس جز این باور تواند کرد؟ 413 00:26:53,491 --> 00:26:54,708 ‫بر عزم خویش استوارم، 414 00:26:56,253 --> 00:26:58,675 ‫و اندام به اندامم را همچو زهِ کمان ‫از پِی این کارِ گران می‌کِشم 415 00:26:58,725 --> 00:27:01,177 ‫دست به کار شو و ‫و با فریباترین نمایش بر زمانه بخند 416 00:27:01,763 --> 00:27:04,716 ‫چهرِ دروغین می‌باید آنچه را که ‫قلب دروغ‌زن می‌داند، نهان کند 417 00:27:27,340 --> 00:27:28,313 ‫ماه فرو شده 418 00:27:28,777 --> 00:27:29,941 ‫صدای زنگ ساعت را نشنیدم 419 00:27:30,108 --> 00:27:31,610 ‫ماه نیمه‌شب فرو می‌شود 420 00:27:32,038 --> 00:27:33,939 ‫به گمانم دیرتر از آن باشد، پدر بزرگوار 421 00:27:35,140 --> 00:27:35,940 ‫بیا، 422 00:27:36,745 --> 00:27:37,664 ‫شمشیر مرا بگیر 423 00:27:42,484 --> 00:27:44,235 ‫امشب آسمان هم تنگ‌چشمی به خرج داده؛ 424 00:27:44,802 --> 00:27:46,305 ‫شمع‌هایش همه فرو مُرده‌اند 425 00:27:47,307 --> 00:27:50,646 ‫چیزی به سنگینی سُرب بر دلم افتاده، ‫و خوابم نمی‌بَرد 426 00:27:52,864 --> 00:27:53,764 ‫اِی خداوندان رحمت، 427 00:27:53,814 --> 00:27:57,967 ‫به زنجیر کِشید این اندیشه‌های دوزخی را که ‫طبیعت به وقت آسایش در به روی‌شان می‌گشاید! 428 00:28:01,272 --> 00:28:02,126 ‫شمشیرم را بده 429 00:28:02,177 --> 00:28:03,378 ‫- که آنجاست؟ ‫- دوست 430 00:28:05,208 --> 00:28:06,551 ‫سرورم، هنوز نخفته‌اید؟ 431 00:28:07,018 --> 00:28:08,062 ‫پادشاه در بستر است 432 00:28:08,981 --> 00:28:11,123 ‫امشب به طرز بی‌سابقه‌ای شادمان است، و… 433 00:28:11,276 --> 00:28:13,572 ‫مردان شما را عطایای گران فرستاده 434 00:28:14,866 --> 00:28:17,790 ‫از آن رو که آمادگی نبود، ارادۀ ما را ‫کاری سزاوار زِ دست برنیامد، 435 00:28:17,840 --> 00:28:19,341 ‫وگرنه چه‌ها که نمی‌کرد 436 00:28:19,536 --> 00:28:20,537 ‫همه چیز روبه‌راه است 437 00:28:21,130 --> 00:28:24,050 ‫دیشب آن سه خواهر جادوگر را ‫به خواب دیدم؛ 438 00:28:25,954 --> 00:28:27,724 ‫حقیقتی را با تو در میان گذاشتند 439 00:28:29,877 --> 00:28:31,228 ‫من دیگر به ایشان نمی‌اندیشم 440 00:28:31,554 --> 00:28:32,354 ‫با این همه، 441 00:28:32,759 --> 00:28:35,139 ‫اگر موافق باشی، ‫هنگامی که فرصتی مناسب… 442 00:28:35,419 --> 00:28:39,058 ‫به دست آید، در آن باب ‫چند کلمه گفت‌وگو توانیم کرد 443 00:28:39,913 --> 00:28:41,514 ‫هر گاه که فراغتی یافتی، آماده‌ام 444 00:28:43,242 --> 00:28:44,543 ‫در این میان، خوش بیاسایید! 445 00:28:45,674 --> 00:28:47,152 ‫سپاس، سرورم. همچنین! 446 00:28:50,918 --> 00:28:53,244 ‫برو به بانویت بگو که ‫چون شراب من آماده گشت، 447 00:28:53,295 --> 00:28:54,733 ‫زنگ را به صدا درآورد 448 00:29:11,510 --> 00:29:14,144 ‫آیا این خنجری‌ست پیش چشم‌ام، 449 00:29:15,754 --> 00:29:17,359 ‫و دسته‌اش مرا می‌خواند؟ 450 00:29:21,683 --> 00:29:22,509 ‫بیا، 451 00:29:24,789 --> 00:29:25,938 ‫به چنگم درآی 452 00:29:30,609 --> 00:29:32,762 ‫به چنگم نیستی، ‫و باز به چشمِ منی 453 00:29:35,366 --> 00:29:36,618 ‫اِی رؤیای شوم، 454 00:29:36,994 --> 00:29:39,817 ‫به چشم درآیی، اما به چنگ نه؟ 455 00:29:41,429 --> 00:29:44,063 ‫یا خنجری هستی خیالین، 456 00:29:44,157 --> 00:29:47,915 ‫آفریده‌ای دروغین، ‫زادۀ ذهنی تب‌زده؟ 457 00:29:50,086 --> 00:29:51,548 ‫لیک تو را، 458 00:29:53,192 --> 00:29:57,350 ‫بسان خنجری که کنون زِ نیام بر‌کِشم، ‫بساویدنی می‌بینم 459 00:30:00,221 --> 00:30:02,477 ‫تو مرا به همان راهی رَهنمایی ‫که بودمش رهسپار، 460 00:30:02,528 --> 00:30:04,572 ‫و بدان سلاحی که بودمش دست‌به‌کار 461 00:30:05,699 --> 00:30:08,173 ‫چشمان من یا بازیچۀ حواسم‌اند، 462 00:30:08,224 --> 00:30:10,082 ‫یا از همۀ آنها بیدارتر 463 00:30:12,368 --> 00:30:13,756 ‫کماکان می‌بینمت، 464 00:30:14,674 --> 00:30:17,437 ‫بر تیغ و دسته‌ات چکه‌های خونی‌ست 465 00:30:17,488 --> 00:30:19,058 ‫که زین پیش نبود 466 00:30:20,776 --> 00:30:22,481 ‫چنین چیزی در کار نیست 467 00:30:23,090 --> 00:30:26,243 ‫این همان کار خونبار است که خود را ‫در مقابل دیدگانم چنین می‌آراید 468 00:30:27,219 --> 00:30:31,154 ‫اِی زمین آسودۀ استوار، تو نیز مَشنو ‫که گام‌های من به کدامین سو روانند، 469 00:30:31,205 --> 00:30:34,378 ‫مباد که سنگ‌هایت زبان به ‫یاوه‌درایی بگشایند و بگویند به کجایم 470 00:30:34,921 --> 00:30:35,921 ‫می‌روم، 471 00:30:36,308 --> 00:30:37,425 ‫و کار صورت می‌گیرد 472 00:30:38,302 --> 00:30:39,763 ‫زنگ مرا می‌خواند 473 00:30:40,682 --> 00:30:42,810 ‫دانکن، بدان گوش مدار، کاین… 474 00:30:43,869 --> 00:30:45,721 ‫آوای ناقوس عزایی‌ست که تو را به بهشت… 475 00:30:48,195 --> 00:30:49,322 ‫…یا دوزخ می‌خواند 476 00:31:56,790 --> 00:31:57,990 ‫گوش بسپارید! 477 00:31:59,899 --> 00:32:00,915 ‫خاموش! 478 00:32:03,754 --> 00:32:05,590 ‫نالۀ جغد بود، 479 00:32:06,028 --> 00:32:09,139 ‫نالۀ آن جارچیِ شوم، ‫که دهشت‌بارترین «شب خوش» را ‌گوید 480 00:32:11,035 --> 00:32:12,562 ‫او در کار است 481 00:32:14,941 --> 00:32:18,197 ‫آنچه آنان را مست کرده، ‫مرا جسارت بخشیده 482 00:32:19,190 --> 00:32:21,787 ‫آنچه آنان را فروخوابانده، مرا برافروخته 483 00:32:23,028 --> 00:32:24,601 ‫درها گشوده‌اند، 484 00:32:25,200 --> 00:32:29,073 ‫و خادمانِ سیاه‌مستِ سرایْ خرناس‌کشان ‫وظیفۀ خود را به سخره می‌گیرند 485 00:32:29,227 --> 00:32:30,450 ‫آمین! 486 00:32:32,140 --> 00:32:33,926 ‫در جام‌هایشان چندان دارو ریخته‌ام، 487 00:32:33,977 --> 00:32:38,486 ‫که هستی و نیستی بر سرِ ‫مرگ و زندگی‌شان در کشاکشند، 488 00:32:49,074 --> 00:32:50,052 ‫های! 489 00:32:52,342 --> 00:32:54,600 ‫بیمِ آن دارم که برخاسته باشند، ‫و کار صورت نپذیرفته باشد 490 00:32:54,650 --> 00:32:57,097 ‫سوءقصد است که ما را ‫تباه می‌سازد، نه جنایت 491 00:32:57,833 --> 00:32:58,584 ‫گوش بسپارید! 492 00:32:59,005 --> 00:33:01,820 ‫خنجرهایشان را از نیام برکشیدم؛ ‫باید یافته باشدِشان 493 00:33:04,808 --> 00:33:06,246 ‫شوهرم! 494 00:33:08,327 --> 00:33:09,627 ‫کارش را ساختم 495 00:33:10,629 --> 00:33:12,131 ‫صدایی نشنیدی؟ 496 00:33:12,465 --> 00:33:14,010 ‫- کِی؟ ‫- هم‌اکنون 497 00:33:14,379 --> 00:33:16,013 ‫- وقتی پایین می‌آمدم؟ ‫- آری 498 00:33:19,656 --> 00:33:22,276 ‫چه منظرۀ غم‌انگیزی 499 00:33:22,930 --> 00:33:25,782 ‫چه حرف ابلهانه‌ای، کدام منظرۀ غم‌انگیز؟ 500 00:33:27,896 --> 00:33:30,562 ‫یکی در خواب خندید، و دیگری ‫بانگ برآورد: «جنایت!» 501 00:33:30,613 --> 00:33:33,566 ‫چنان که یکدیگر را از خواب پراندند. ‫من ایستادم و گوش فرا دادم 502 00:33:33,755 --> 00:33:36,536 ‫اما دعایشان را خواندند و ‫باز به خواب رفتند 503 00:33:36,587 --> 00:33:38,514 ‫- خادمان در یک اتاقند ‫- یکی فریاد زد: 504 00:33:39,516 --> 00:33:40,727 ‫«بارالها، به ما رحم کن!» 505 00:33:41,799 --> 00:33:44,735 ‫و دیگری گفت: «آمین» ‫گویی مرا با این دستان خون‌ریز دیده بودند 506 00:33:44,785 --> 00:33:46,697 ‫هراس‌شان به گوشم رسید و ‫آن دَم که گفتند: «بارالها، به ما رحم کن» 507 00:33:46,747 --> 00:33:47,948 ‫مرا یارای آمین‌گفتن نبود 508 00:33:47,998 --> 00:33:49,165 ‫این همه سخت در اندیشه‌اش مباش 509 00:33:49,215 --> 00:33:52,582 ‫اما چرا «آمین» بر زبانم نیامد؟ ‫سخت نیازمند آمرزش بودم، 510 00:33:53,257 --> 00:33:54,785 ‫و «آمین» در گلویم فروماند 511 00:33:54,836 --> 00:33:57,925 ‫نباید این‌سان بدین چیزها اندیشید، وگرنه… 512 00:33:58,605 --> 00:33:59,888 ‫…ما را دیوانه می‌کنند 513 00:34:00,239 --> 00:34:02,768 ‫به گمانم صدایی شنیدم که بانگ می‌زد: ‫«دیگر مخُسبید! 514 00:34:03,890 --> 00:34:05,523 ‫مکبث دست به خونِ خواب بُرده» 515 00:34:05,797 --> 00:34:06,984 ‫خواب بی‌گناه، 516 00:34:07,441 --> 00:34:10,574 ‫خوابی که گره از ‫کلاف سردرگم محنت می‌گشاید، 517 00:34:10,787 --> 00:34:12,620 ‫خوابی که مرگِ زندگی هر روزه است، 518 00:34:13,391 --> 00:34:14,874 ‫گرمابۀ کار دردناک، 519 00:34:15,291 --> 00:34:16,794 ‫مرهم جان‌های زخم‌خورده، 520 00:34:17,715 --> 00:34:20,849 ‫دومین پُرسِ طبیعت سترگ، ‫و بهین خورش‌خوان در بزم زندگی! 521 00:34:20,917 --> 00:34:22,359 ‫- چه می‌گویی؟ ‫- صدا همچنان بر همۀ ساکنان سرا 522 00:34:22,409 --> 00:34:24,033 ‫بانگ می‌آورد: «دیگر مخُسبید. 523 00:34:24,084 --> 00:34:28,037 ‫سپهسالار گلامز خونِ خواب را ریخته، پس ‫سپهسالار کودور دگر رنگ خواب را نخواهد دید. 524 00:34:30,920 --> 00:34:32,726 ‫مکبث دیگر روی خواب را نخواهد دید» 525 00:34:33,261 --> 00:34:35,036 ‫که بود که چنین فریاد می‌زد؟ 526 00:34:35,520 --> 00:34:36,690 ‫آه، اِی سپهسالار گرانقدر، 527 00:34:36,740 --> 00:34:40,922 ‫با کاویدن این اندیشه‌های دیوانه‌وار ‫نیروی خود را تباه سازی 528 00:34:41,257 --> 00:34:44,359 ‫قدری آب بیاب، و دستت را ‫از این شاهد ناپاک بشوی 529 00:34:47,073 --> 00:34:49,272 ‫چرا این خنجرها را بازآورده‌ای؟ 530 00:34:49,578 --> 00:34:50,583 ‫باید همان‌جا باشند 531 00:34:50,634 --> 00:34:52,419 ‫به جای خود بازشان گردان، ‫و خادمان خفته را… 532 00:34:52,469 --> 00:34:54,064 ‫- به خون بیالای ‫- دیگر نخواهم رفت 533 00:34:54,114 --> 00:34:56,952 ‫از اندیشیدن به کرده‌ام بیمناکم؛ ‫چه رسد به بازدیدنش 534 00:34:57,062 --> 00:34:59,039 ‫اِی سست‌نهاد! 535 00:34:59,291 --> 00:35:00,543 ‫جنجرها را به من دِه 536 00:35:01,731 --> 00:35:03,673 ‫خفتگان و مُردگان نقش‌هایی بر دیوارند 537 00:35:04,075 --> 00:35:06,596 ‫دیدگانِ کودک است که ‫از نقش شیطان می‌هراسد 538 00:35:07,439 --> 00:35:11,242 ‫با خون وی روی خادمان را گلگون خواهم کرد. ‫چرا که این گناه باید دامن‌گیرشان شود 539 00:35:11,566 --> 00:35:13,068 ‫دست‌هایم هم‌رنگ دستان توست، 540 00:35:13,271 --> 00:35:15,321 ‫لیک شرمم آید که دلی ‫چنان لرزان داشته باشم 541 00:35:24,080 --> 00:35:25,715 ‫کدامین در را می‌کوبند؟ 542 00:35:28,055 --> 00:35:30,766 ‫مرا چه شده که هر صدایی می‌هراساندم؟ 543 00:35:32,437 --> 00:35:33,814 ‫این دست‌ها چیست؟ 544 00:35:33,980 --> 00:35:36,860 ‫آه، که چشمانم را زِ چشم خانه برمی‌کَنند 545 00:35:38,579 --> 00:35:42,711 ‫آیا تمامی اقیانوس بیکرانِ نپتون ‫این خون را از دستانم تواند شست؟ 546 00:35:43,081 --> 00:35:48,217 ‫نه، این دستان من است که ‫دریاهای بی‌شمار را خون‌رنگ، 547 00:35:48,268 --> 00:35:50,761 ‫و هر سبز را سرخگون کُنَد 548 00:35:55,771 --> 00:35:58,974 ‫همان بِه که دیگر خویشتن را بازنشناسم، ‫تا اینکه به کرده‌ام بیندیشم 549 00:35:59,085 --> 00:36:01,187 ‫با در کوفتنِ خویش دانکن را از خواب برانگیز 550 00:36:02,409 --> 00:36:03,703 ‫کاش می‌توانستی 551 00:36:18,318 --> 00:36:20,526 ‫چه در زدنی! 552 00:36:29,208 --> 00:36:31,546 ‫گر مَردی دربان دوزخ بود، 553 00:36:31,768 --> 00:36:33,759 ‫هر دَم کلیدگرداندن پیرش می‌کرد 554 00:36:36,197 --> 00:36:37,135 ‫بکوب، بکوب! 555 00:36:37,290 --> 00:36:40,229 ‫تو را به جانِ ابلیس بگو کیستی؟ 556 00:36:40,926 --> 00:36:45,271 ‫لابد دهقانی‌ست که که در انتظارِ ‫محصولی فراوان، خود را به دار آویخته 557 00:36:45,322 --> 00:36:48,620 ‫بفرما تو، ‫اینجا خیسِ عرق می‌شوی 558 00:36:50,495 --> 00:36:53,379 ‫بکوب، بکوب! این شیادی‌ست زبان‌باز، 559 00:36:53,600 --> 00:36:56,843 ‫که با هزار قَسَم کفه‌های ترازو را ‫سبک و سنگین می‌کرده، اما… 560 00:36:56,971 --> 00:36:58,673 ‫نتوانسته با زبان‌بازی به بهشت برود 561 00:36:59,724 --> 00:37:01,519 ‫بفرما تو، زبان‌باز 562 00:37:02,355 --> 00:37:04,692 ‫بکوب، بکوب! کیستی؟ 563 00:37:04,811 --> 00:37:09,193 ‫هان، این خیاط انگلیسی‌ست که آمده تا از ‫پارچۀ شلوار چسبان فرانسوی هم کِش برود 564 00:37:09,244 --> 00:37:12,748 ‫بفرما، خیاط. ‫اینجا می‌توانی اتوی‌ات را گرم کنی 565 00:37:15,342 --> 00:37:17,048 ‫بکوب، بکوب! ‫ول‌کُن نیست 566 00:37:18,516 --> 00:37:21,939 ‫اما جهنم که بدین سردی نیست 567 00:37:22,331 --> 00:37:24,333 ‫دگر می‌باید این دربانیِ شیطانی را ول کنم 568 00:37:24,562 --> 00:37:25,564 ‫آمدم! 569 00:37:27,760 --> 00:37:29,496 ‫تمنا می‌کنم انعام دربان را فراموش مکنید 570 00:37:29,546 --> 00:37:31,290 ‫رفیق، مگر دیشب دیر هنگام به بستر رفتی 571 00:37:31,340 --> 00:37:33,038 ‫- که تا نیم‌روز خفته‌ای؟ ‫- راستش، آقا، 572 00:37:33,088 --> 00:37:34,730 ‫تا خروس‌خوان دوم باده‌خواری کردیم 573 00:37:34,780 --> 00:37:37,044 ‫و ارباب، مِیْ موجبات سه چیز را فراهم آرد 574 00:37:37,230 --> 00:37:41,511 ‫- کدامین سه چیز؟ ‫- سرخیِ بینی، خواب و شاش 575 00:37:41,972 --> 00:37:45,031 ‫راستی، قربان، ‫شهوت را هم بیدار می‌کند و هم نمی‌کند 576 00:37:45,082 --> 00:37:48,428 ‫یعنی هوس را بیدار می‌کند، ‫اما آلت را می‌خواباند 577 00:37:48,479 --> 00:37:52,198 ‫بنابراین، می‌توان گفت که میگُساریِ بسیار ‫شهوت را می‌فریبد 578 00:37:52,249 --> 00:37:53,385 ‫هم پدیدش می‌آورد، هم در همش می‌شکند؛ 579 00:37:53,435 --> 00:37:55,233 ‫برش می‌انگیزد و تباهش می‌کند؛ 580 00:37:55,284 --> 00:37:57,194 ‫هم به او دل می‌دهد، ‫هم توی دلش را خالی می‌کند؛ 581 00:37:57,244 --> 00:37:58,835 ‫هم برپایش می‌دارد، 582 00:37:59,070 --> 00:38:01,120 ‫و هم واژگونش می‌سازد 583 00:38:04,616 --> 00:38:05,680 ‫سرانجام، 584 00:38:05,970 --> 00:38:07,521 ‫با زبان‌بازی به خواب می‌کشاندش، 585 00:38:07,853 --> 00:38:09,187 ‫و همینکه خوب گولش زد، 586 00:38:10,332 --> 00:38:11,191 ‫رهایش می‌کند 587 00:38:11,600 --> 00:38:14,072 ‫به زعمم باده‌خواری ‫دوش تو را خوش فریفته 588 00:38:19,779 --> 00:38:20,788 ‫روز هر دو بخیر 589 00:38:25,259 --> 00:38:27,429 ‫پادشاه برنخاسته، سپهسالار گرانقدر؟ 590 00:38:28,660 --> 00:38:29,559 ‫هنوز نه 591 00:38:30,772 --> 00:38:32,621 ‫مرا فرموده بود که پگاه ‫به دیدارش آیم 592 00:38:32,672 --> 00:38:35,027 ‫کمی هم… دیر کرده‌ام 593 00:38:38,389 --> 00:38:39,790 ‫جسارت می‌ورزم و صدایش می‌کنم 594 00:38:40,897 --> 00:38:42,549 ‫آیا پادشاه امروز از اینجا می‌رود؟ 595 00:38:43,971 --> 00:38:45,807 ‫آری، چنین اراده کرده 596 00:38:47,036 --> 00:38:48,850 ‫پریشان‌شبی بود 597 00:38:52,479 --> 00:38:55,181 ‫آنجا که ما خفته بویم، ‫باد دودهنج‌هایمان را واژگون ساخت، 598 00:38:56,411 --> 00:38:57,454 ‫و گویند که 599 00:38:58,041 --> 00:39:00,212 ‫در هوا آوای شِکوه شنیده‌اند؛ 600 00:39:00,548 --> 00:39:02,400 ‫شیون‌های شگفت مرگ، 601 00:39:03,043 --> 00:39:06,683 ‫نداهایی که با آهنگی دهشت‌زا ‫از غوغاهایی سهمناک و حوداثی اندوه‌بار 602 00:39:06,734 --> 00:39:10,594 ‫خبر می‌داده‌اند که تخم‌شان به تازگی در ‫زهدان زمانۀ فاجعه‌بار کاشته شده 603 00:39:11,034 --> 00:39:12,306 ‫مرغِ شب… 604 00:39:12,480 --> 00:39:14,979 ‫- اعلی‌حضرت؟ ‫- …همه شب فغان کرد 605 00:39:15,753 --> 00:39:17,942 ‫برخی گویند که زمین نیز تب داشته، 606 00:39:19,221 --> 00:39:20,321 ‫و می‌لرزیده 607 00:39:22,684 --> 00:39:23,911 ‫ناخوش‌شبی بود 608 00:39:24,444 --> 00:39:25,470 ‫وحشتا، 609 00:39:26,086 --> 00:39:27,033 ‫وحشتا، 610 00:39:27,540 --> 00:39:28,618 ‫وحشتا! 611 00:39:29,204 --> 00:39:31,976 ‫زبان و دل را یارای آن نیست ‫که تو را دریابند و بخوانند! 612 00:39:32,027 --> 00:39:35,013 ‫- چه شده؟ ‫- آشفتگی دست به شاهکارش زده 613 00:39:35,224 --> 00:39:38,865 ‫جنایتی بَس حرمت‌شکن دست به ‫آستان مبارکِ سرورمان بُرده 614 00:39:38,916 --> 00:39:40,701 ‫و گوهر جانِ آستان را از آن ربوده! 615 00:39:40,752 --> 00:39:42,380 ‫- پادشاه را می‌گویی؟ ‫- به اتاق پای نهید، 616 00:39:42,430 --> 00:39:45,523 ‫و با دیدن گورگونی دیگر، بینایی خویش را ‫زایل کنید. از من سخن‌گفتن مخواهید. خود 617 00:39:45,573 --> 00:39:47,078 ‫بنگرید و بگویید 618 00:39:47,175 --> 00:39:49,166 ‫برخیزید، برخیزید! 619 00:39:49,625 --> 00:39:51,170 ‫زنگِ خطر را به فریاد آرید 620 00:39:52,768 --> 00:39:54,426 ‫قتل و خیانت! 621 00:39:54,477 --> 00:39:57,849 ‫چنان برخیزید که گویی از گور برخاسته‌اید، ‫و شبح‌وار گام بردارید، 622 00:39:57,900 --> 00:39:59,902 ‫تا با این هول رویارو شوید! 623 00:40:02,944 --> 00:40:06,407 ‫بنکوو و دانلبین! ‫مالکوم! برخیزید! 624 00:40:07,378 --> 00:40:10,644 ‫برخیزید، برخیزید، ‫و سیمای رستاخیز را ببینید! 625 00:40:11,824 --> 00:40:14,274 ‫مالکوم! بنکوو! 626 00:40:16,644 --> 00:40:18,805 ‫چه خوش‌روزگاری به سر بُرده بودم، 627 00:40:20,568 --> 00:40:22,479 ‫گر ساعتی پیش ازین مُرده بودم، 628 00:40:24,477 --> 00:40:25,675 ‫زیرا ازین دَم 629 00:40:26,027 --> 00:40:28,991 ‫دیگر چه سود از زیستن در این جهان فانی. ‫همه چیز بازیچه است 630 00:40:29,042 --> 00:40:30,103 ‫چه شده است، 631 00:40:30,306 --> 00:40:32,840 ‫که بانگ شیپوری چنین هولناک ‫خفتگان سرای را به یک‌جا فرا می‌خواند؟ 632 00:40:32,890 --> 00:40:34,727 ‫نکونامی و نیک‌رفتاری مُرده است 633 00:40:35,012 --> 00:40:37,440 ‫- لب بگشایید، بگویید! ‫- جامِ زندگی به ته رسیده، 634 00:40:38,410 --> 00:40:41,990 ‫و جز دُرد چه مانده که این ‫تک ساغر بدان نازد 635 00:40:42,112 --> 00:40:42,950 ‫بنکوو، 636 00:40:43,504 --> 00:40:44,369 ‫بنکوو، 637 00:40:44,955 --> 00:40:48,628 ‫- پادشاهمان را کُشته‌اند! ‫- چه مصیبتی، فُسوس! 638 00:40:48,880 --> 00:40:50,631 ‫چه؟ در سرای ما؟ 639 00:40:50,798 --> 00:40:52,254 ‫هولناک است، هر جا که باشد 640 00:40:52,510 --> 00:40:54,180 ‫- چه مصیبتی رخ نموده؟ ‫- زنده‌اید، 641 00:40:54,506 --> 00:40:55,599 ‫و از آن بی‌خبرید 642 00:40:56,320 --> 00:40:58,395 ‫مظهر، منشأ 643 00:40:59,205 --> 00:41:03,029 ‫و چشمۀ خون‌تان باز ایستاده، ‫و سرچشمۀ آن خشکیده 644 00:41:04,014 --> 00:41:05,075 ‫پدرتان… 645 00:41:06,570 --> 00:41:07,514 ‫…به قتل رسیده 646 00:41:11,802 --> 00:41:12,811 ‫به دست که؟ 647 00:41:12,936 --> 00:41:15,386 ‫گویا نگهبانان خوابگاهش ‫دست بدین کار زده‌اند 648 00:41:16,197 --> 00:41:19,101 ‫دست و روی‌شان همه آغشته به خون بود 649 00:41:19,504 --> 00:41:22,858 ‫با این همه پشیمانم از خشم خویش ‫که چرا جانشان را ستاندم 650 00:41:24,150 --> 00:41:25,985 ‫- چرا؟ ‫- چرا چنین کردی؟ 651 00:41:29,333 --> 00:41:31,916 ‫کیست که بتواند در آنِ واحد 652 00:41:33,055 --> 00:41:37,468 ‫حیران و فرزانه، آرام و آشفته، ‫بی طرف و پای‌بندِ پیمان باشد؟ 653 00:41:38,106 --> 00:41:39,097 ‫هیچ‌کس 654 00:41:40,999 --> 00:41:45,604 ‫یورش عشق سرکِشم ‫عقل درنگ‌کار را از میدان بدر کرد 655 00:41:45,658 --> 00:41:46,611 ‫دانکن… 656 00:41:47,396 --> 00:41:48,406 ‫…اینجا فتاده بود، 657 00:41:49,804 --> 00:41:52,956 ‫پوست سیم‌گون وی به ‫خون زرگونش مرصع گشته، 658 00:41:53,894 --> 00:41:55,270 ‫و زخم‌های دهان‌گشوده‌اش 659 00:41:55,340 --> 00:41:59,092 ‫گویی هر یک دهانه‌ای بود ‫برای فرورفتنِ تباهی در تن، 660 00:41:59,570 --> 00:42:01,263 ‫و آنک، قاتلانش، 661 00:42:01,909 --> 00:42:04,227 ‫آغشته بودند به رنگ جنایت‌شان، 662 00:42:04,848 --> 00:42:07,358 ‫و لخته‌های خون به‌مثابۀ غلافی سهمگین… 663 00:42:07,679 --> 00:42:08,880 ‫خنجرهایشان را پوشیده بود 664 00:42:09,538 --> 00:42:12,284 ‫کیست که دلی را پرمهر باشد، 665 00:42:14,223 --> 00:42:15,373 ‫و دلش برابر زِ مهر 666 00:42:15,608 --> 00:42:16,626 ‫توانا… 667 00:42:17,774 --> 00:42:19,214 ‫و باز بتواند دست بدارد؟ 668 00:42:21,204 --> 00:42:22,387 ‫بانو را دریابید 669 00:42:23,221 --> 00:42:25,090 ‫و چون این تن‌های شکنندۀ عریان را، 670 00:42:25,141 --> 00:42:27,393 ‫که به بادی رنجور می‌شوند، پوشاندیم، ‫گِرد آییم، 671 00:42:27,998 --> 00:42:31,001 ‫و این حادثۀ خونین را وارسی کنیم، ‫تا بیشتر بدان آگاه گردیم 672 00:42:41,630 --> 00:42:43,182 ‫چرا ما مُهرِ خَموشی بر لب زنیم؛ 673 00:42:43,676 --> 00:42:45,680 ‫دعوی این سخنان بیش از همه ما را سِزَد 674 00:42:45,767 --> 00:42:46,849 ‫باید گریخت 675 00:42:47,694 --> 00:42:50,324 ‫- هنوز وقت اشک‌ریختن ما فرا نرسیده ‫- بیا آنان را به خود واگذاریم 676 00:42:50,374 --> 00:42:53,885 ‫نمایش غم‌خواری به دروغ کاری‌ست ‫که مرد دَغَل به آسانی می‌تواند 677 00:42:54,352 --> 00:42:56,575 ‫- من به انگلستان می‌روم ‫- من نیز به ایرلند 678 00:42:57,558 --> 00:43:00,207 ‫اگر سرنوشت‌مان را از هم جدا نماییم، ‫هر دو ایمن‌تریم 679 00:43:00,624 --> 00:43:01,626 ‫اینجا، 680 00:43:03,251 --> 00:43:05,175 ‫در لبخندِ مردمان خنجرهاست 681 00:43:05,258 --> 00:43:07,049 ‫و هر که با ما همخون‌تر، ‫به ریختن خون‌مان نزدیک‌تر 682 00:43:07,099 --> 00:43:09,850 ‫تیر جان‌ستانی که از شست رها شده، ‫هنوز در اوج است، 683 00:43:09,991 --> 00:43:12,021 ‫و همان بِه که زِ آماجگاهش به دور باشیم 684 00:43:12,157 --> 00:43:13,273 ‫پس بر زین نشینیم، 685 00:43:13,603 --> 00:43:15,903 ‫و در بندِ بدرود نباشیم و تازان رویم 686 00:43:54,819 --> 00:43:56,479 ‫مک‌داف نیکدل می‌آید 687 00:44:05,184 --> 00:44:06,999 ‫سرورا، از کار جهان چه خبر؟ 688 00:44:08,412 --> 00:44:10,714 ‫آیا کسی می‌داند عاملِ ‫این جنایت بس خونین کیست؟ 689 00:44:11,303 --> 00:44:13,218 ‫آنان که مکبث از دم تیغ‌شان گذراند 690 00:44:13,511 --> 00:44:14,889 ‫افسوس! 691 00:44:15,650 --> 00:44:18,186 ‫- سودشان زین کار چه بوده؟ ‫- خب، اغوا شده بودند 692 00:44:19,051 --> 00:44:21,191 ‫دو پسر پادشاه، مالکوم و دانلبین، 693 00:44:21,242 --> 00:44:23,195 ‫روی نهان کرده و گریخته‌اند، و… 694 00:44:23,246 --> 00:44:25,408 ‫این امر آنان را آماجِ بدگمانی‌ها قرار می‌دهد 695 00:44:25,706 --> 00:44:30,042 ‫پس قریب به یقین ‫تاج و تخت از آنِ مکبث می‌شود 696 00:44:30,820 --> 00:44:31,921 ‫پادشاهی‌اش اعلام گشته، 697 00:44:32,134 --> 00:44:34,236 ‫و برای تاج‌گذاری به سوی دانسِنین روانه شده 698 00:44:34,300 --> 00:44:35,551 ‫تو نیز به دانسنین می‌روی؟ 699 00:44:36,606 --> 00:44:38,808 ‫نه، عمو زاده، من آهنگ فایف کرده‌ام 700 00:44:40,046 --> 00:44:40,854 ‫خب… 701 00:44:43,698 --> 00:44:44,611 ‫من بدان جا می‌روم 702 00:44:45,261 --> 00:44:46,949 ‫امید که کارها آنجا روبه‌راه باشد 703 00:44:47,256 --> 00:44:48,057 ‫بدرود! 704 00:44:49,774 --> 00:44:52,927 ‫مبادا که جامه‌های کهن ما بر تن‌مان ‫آسوده‌تر از جامه‌های نو باشد! 705 00:44:57,656 --> 00:45:00,432 ‫♪ آن که یک جو عقلکی دارد ♪ 706 00:45:01,377 --> 00:45:04,272 ‫♪ چه باران و چه باد آید ♪ 707 00:45:05,108 --> 00:45:09,533 ‫♪ باید با قضا و بخت خود سازد ♪ 708 00:45:10,963 --> 00:45:15,752 ‫♪ گرچه باران یک‌نفس بارَد ♪ 709 00:45:30,923 --> 00:45:33,745 ‫هفتاد سال را نیک به‌خاطر دارم، 710 00:45:34,829 --> 00:45:37,501 ‫و در این دوران 711 00:45:38,231 --> 00:45:39,672 ‫ساعاتی هراس‌انگیز، 712 00:45:40,373 --> 00:45:41,801 ‫و چیزهایی شگفت دیده‌ام 713 00:45:43,055 --> 00:45:44,890 ‫اما آنها همه در برابرِ… 714 00:45:46,175 --> 00:45:48,439 ‫این شب فلاکت‌بار به هیچ می‌مانند 715 00:45:48,879 --> 00:45:51,235 ‫اِی پدر عزیز، 716 00:45:53,040 --> 00:45:54,867 ‫می‌بینی که سپهر 717 00:45:54,994 --> 00:45:57,840 ‫برآشفته از کردار آدمی، 718 00:45:57,956 --> 00:46:00,076 ‫نمایش خون‌بارش را بیمِ توفان می‌دهد 719 00:46:00,127 --> 00:46:01,922 ‫بنا به ساعت اکنون روز است، 720 00:46:03,025 --> 00:46:06,222 ‫حال آنکه تاریکی شب ‫چراغِ گردانِ فلک را کُشته است 721 00:46:07,717 --> 00:46:08,936 ‫از چیرگیِ… 722 00:46:09,422 --> 00:46:10,647 ‫…شب است، 723 00:46:10,923 --> 00:46:13,360 ‫یا شرمگینی روز… 724 00:46:13,676 --> 00:46:16,356 ‫که ظلمتْ رویِ زمین را در گور می‌دارد، 725 00:46:16,407 --> 00:46:18,091 ‫آنگاه که روشنایی جانانه می‌باید ‫بر رویش بوسه زند؟ 726 00:46:18,141 --> 00:46:21,250 ‫این به مانند کاری که صورت گرفت، ‫خلاف طبیعت است 727 00:46:24,270 --> 00:46:25,800 ‫همین سه‌شنبه، 728 00:46:26,343 --> 00:46:29,463 ‫شاهینی پُرغرور پَر گرفته بود که 729 00:46:29,514 --> 00:46:32,646 ‫جغدی موش‌گیر بر وی تاخت ‫و در خاکش نهفت 730 00:46:33,357 --> 00:46:35,277 ‫و امری مسَلم و بس شگفت پیش آمد: 731 00:46:35,890 --> 00:46:38,825 ‫اسب‌های دانکن، آن زیبایان تیزتک 732 00:46:39,408 --> 00:46:41,325 ‫آن گوهران رخشان نژاد خویش، 733 00:46:41,489 --> 00:46:43,207 ‫از نو وحشی شدند، 734 00:46:43,381 --> 00:46:45,211 ‫درِ آخورهایشان را بشکستند، 735 00:46:45,336 --> 00:46:47,465 ‫رو در گریز نهادند، 736 00:46:47,619 --> 00:46:52,726 ‫و چنان‌که گویی عزم جنگ با آدمیان دارند، ‫سر به سرکِشی برداشتند 737 00:46:58,238 --> 00:47:00,364 ‫آورده‌اند که یکدیگر را دریده‌اند 738 00:47:39,415 --> 00:47:40,524 ‫تو اینک 739 00:47:42,604 --> 00:47:43,487 ‫پادشاه، 740 00:47:44,395 --> 00:47:45,366 ‫سپهسالار کودور، 741 00:47:46,561 --> 00:47:47,570 ‫سپهسالار گلامز، 742 00:47:49,924 --> 00:47:52,296 ‫هستی، چنان که ‫زنان طالع‌بین نویدت داده بودند 743 00:47:55,208 --> 00:47:58,211 ‫لیک مبادا برای رسیدن به مقصود ‫دست به پلیدترینِ کارها زده باشی 744 00:48:00,894 --> 00:48:03,798 ‫با این حال گفته بودند که ‫پادشاهی به فرزندانت نخواهد رسید، 745 00:48:03,849 --> 00:48:08,409 ‫بلکه من سردودمان و نیایِ ‫پادشاهان بسیار خواهم بود 746 00:48:09,378 --> 00:48:11,039 ‫گَر از دهانشان سخن راست برون آید… 747 00:48:12,466 --> 00:48:14,059 ‫چنان که گفته‌هایشان در حق تو، مکبث، 748 00:48:14,109 --> 00:48:15,547 ‫چنین درخشان از کار درآمده… 749 00:48:18,041 --> 00:48:20,891 ‫و اگر در حق تو نیکی کرده، ‫و حقایق را گفته باشند، 750 00:48:21,614 --> 00:48:24,123 ‫چرا لوحه‌خوان سرنوشت من نیز مباشند 751 00:48:25,891 --> 00:48:27,277 ‫و از امید لبریزم نکنند؟ 752 00:48:30,457 --> 00:48:31,660 ‫لیک، بس است، دَم دَرکِش 753 00:48:48,268 --> 00:48:50,527 ‫این هم بزرگترین میهمان ما 754 00:48:51,645 --> 00:48:53,046 ‫اگر او را از یاد برده بودیم، 755 00:48:53,147 --> 00:48:57,040 ‫جای او در جشن بزرگ ما خالی می‌بود ‫و جشن نه چنان می‌بود که باید 756 00:48:57,305 --> 00:49:01,130 ‫امشب خوانی شکوهمند گسترده‌ایم، سرورا ‫و درخواست حضور را دارم 757 00:49:01,967 --> 00:49:03,768 ‫امروز پس از نیم‌روز قصد سواری دارید؟ 758 00:49:04,212 --> 00:49:05,220 ‫آری، سرورم 759 00:49:05,275 --> 00:49:07,307 ‫و گرنه دل‌مان می‌خواست ‫از رای و نظر نیکوی شما که 760 00:49:07,357 --> 00:49:11,160 ‫هم استوار است و هم پربرکت، در شورای امروز ‫بهره گیریم اما… 761 00:49:11,559 --> 00:49:13,011 ‫این‌کار را به فردا می‌افکنیم. 762 00:49:13,587 --> 00:49:14,697 ‫خیلی دور می‌روی؟ 763 00:49:15,032 --> 00:49:17,202 ‫سرورم، چندان دور که از اکنون تا شامگاه 764 00:49:17,410 --> 00:49:18,704 ‫زمان را پر کند 765 00:49:19,061 --> 00:49:20,423 ‫و اگر اسبم به خوبی نرود، 766 00:49:20,482 --> 00:49:22,546 ‫می‌بایست یکی دو ساعت از تاریکی شب را 767 00:49:22,828 --> 00:49:24,423 ‫وام بستانم 768 00:49:26,418 --> 00:49:27,519 ‫جشن ما را از یاد مبرید 769 00:49:28,092 --> 00:49:29,225 ‫هرگز، سرورم 770 00:49:29,413 --> 00:49:32,667 ‫شنیدیم که عموزادگان خون‌خوارِ ما ‫در انگلستان و ایرلند پناه گرفته‌اند 771 00:49:32,717 --> 00:49:34,902 ‫و به پدرکشی سنگدلانۀ خود اعتراف نمی‌کنند 772 00:49:35,473 --> 00:49:36,613 ‫اما این بماند برای فردا که 773 00:49:36,663 --> 00:49:39,536 ‫بررسی کارهای کشور ‫به ما هر دو سخت نیازمند است 774 00:49:39,640 --> 00:49:40,841 .‫اکنون بر اسب بپر ‫بدرود 775 00:49:41,176 --> 00:49:42,477 ‫تا شبانگاه که بازگردی 776 00:49:47,053 --> 00:49:48,343 ‫فلیانس نیز با شما می‌آید؟ 777 00:49:53,411 --> 00:49:54,355 ‫آری، سرورم 778 00:49:54,513 --> 00:49:56,860 ‫اسبان‌تان چالاک و سخت‌پای باد 779 00:49:57,577 --> 00:49:59,529 ‫شما را به پشت ایشان می‌سپارم 780 00:50:02,512 --> 00:50:03,312 ‫بدرود 781 00:50:09,472 --> 00:50:11,053 ‫آن کسان در آستانِ مایند؟ 782 00:50:12,388 --> 00:50:14,643 ‫آری، سرورم 783 00:50:21,447 --> 00:50:23,451 ‫دیروز نبود که با هم گفت‌وگو کردیم؟ 784 00:50:24,024 --> 00:50:25,755 ‫- آری ‫- همچنان است که پادشاه می‌فرمایند 785 00:50:25,805 --> 00:50:28,502 ‫باری، در گفته‌های من درَنگیدید؟ 786 00:50:31,108 --> 00:50:32,802 ‫بدانید که این بنکوو بود 787 00:50:33,991 --> 00:50:35,306 ‫که در روزگاران گذشته 788 00:50:36,071 --> 00:50:38,145 ‫شما را چنان سیه‌روز می‌داشت 789 00:50:38,196 --> 00:50:40,398 ‫و شما گناه آن را ‫به پای مای بی‌گناه می‌نوشتید 790 00:50:40,835 --> 00:50:42,728 ‫در آخرین گفت‌وگومان این نکته را ‫بر شما باز نمودم 791 00:50:42,778 --> 00:50:44,950 ‫بر شما اثبات نمودم که چگونه 792 00:50:45,162 --> 00:50:48,665 ‫بازیچۀ دست شدید و لگدمال ‫و کدام ابزارها در کار بود و کدام دست 793 00:50:48,797 --> 00:50:51,730 ‫و هزار چیز دیگر که ‫هر سبک‌مغز کم‌خرد دیگری را 794 00:50:51,837 --> 00:50:53,465 ‫نیز قانع می‌کند که 795 00:50:53,618 --> 00:50:55,554 «بگوید: «این‌ها همه کار بنکوو بوده 796 00:50:55,928 --> 00:50:57,432 ‫ما را از این مسئله آگاه کردید 797 00:50:57,699 --> 00:50:59,519 ‫چنین کردم و بیش از این 798 00:50:59,625 --> 00:51:01,732 ‫که سر همین نکته دوباره گرد هم آمدیم 799 00:51:03,541 --> 00:51:07,967 ‫آیا در نهاد خویش چندان شکیبایی می‌بینید که ‫از این‌ها درگذرید؟ 800 00:51:10,204 --> 00:51:11,499 ‫آیا چنان… 801 00:51:12,105 --> 00:51:14,839 ‫انجیل‌پرستید که… 802 00:51:15,263 --> 00:51:16,797 ‫این بزرگوار و فرزندانش را دعای خیر گویید… 803 00:51:16,847 --> 00:51:19,049 ‫با اینکه دست ستمکارش شما را ‫بر لبۀ گور کشانده 804 00:51:19,134 --> 00:51:20,874 ‫و کسان‌تان را برای همیشه ‫به خاک سیاه نشانده؟ 805 00:51:20,924 --> 00:51:22,479 ‫ما مَردیم، سرورم 806 00:51:22,567 --> 00:51:24,983 ‫آری، در دفتر آمار شما نیز ‫مرد به شمار می‌روید 807 00:51:25,279 --> 00:51:30,535 ‫اما اگر شما را نیز در دفتر مردانگی جایی‌ست ‫و نه پست‌ترین جا، بگویید تا 808 00:51:30,586 --> 00:51:32,446 ‫من با دل‌تان از کاری دم زنم که 809 00:51:32,497 --> 00:51:34,834 ‫به انجام‌رساندنش دشمن‌تان را ‫از میان برمی‌دارد 810 00:51:35,086 --> 00:51:36,588 ‫من درک می‌کنم، سرورم 811 00:51:37,079 --> 00:51:40,345 ‫مَنی که از کژرفتاری‌ها و ستمگری‌های جهان ‫چنان جانم به لب رسیده 812 00:51:40,624 --> 00:51:41,642 ‫که مرا از در افتادن با آن… 813 00:51:41,692 --> 00:51:43,976 ‫- باکی نیست ‫- من نیز چنینم 814 00:51:44,311 --> 00:51:46,022 ‫چنان از شوربختی‌ها فرسوده‌ام… 815 00:51:46,173 --> 00:51:50,227 ‫و با بخت دست به گریبان که حاضرم زندگی‌ام را ‫در هر فرصتی قمار کنم تا یا بهبودش بخشم 816 00:51:50,685 --> 00:51:51,741 ‫یا عطایش را به لقایش 817 00:51:53,766 --> 00:51:56,083 ‫هر دو بدانید که بنکوو دشمن‌تان بوده 818 00:51:59,270 --> 00:52:00,356 ‫چنین است، سرورم 819 00:52:01,351 --> 00:52:02,386 ‫چنان که دشمن من نیز 820 00:52:03,375 --> 00:52:06,269 ‫و چنان دشمنی که هر دم از زندگانی‌اش 821 00:52:06,441 --> 00:52:09,148 ‫تیغی‌ست بر رگ من 822 00:52:09,866 --> 00:52:13,065 ‫و گرچه توانایی آن دارم که به چنگال قدرت خویش ‫او را از پیش چشم بردارم 823 00:52:13,115 --> 00:52:15,317 ‫و با اراده‌ام آن‌را تحقق بخشم، ‫چنین نباید کنم 824 00:52:15,730 --> 00:52:18,584 ‫و از این‌روست که به یه یاری شما دل بسته‌ام 825 00:52:19,444 --> 00:52:21,797 ‫تا به چند دلیل بی‌چون و چند 826 00:52:22,090 --> 00:52:23,591 ‫کار را از چشم مردم پوشیده دارم 827 00:52:23,893 --> 00:52:26,515 ‫سرورم، ما گوش به فرمان شماییم 828 00:52:26,678 --> 00:52:30,272 ‫- تا پای جان… ‫- برق غیرت از شما می‌تابد 829 00:52:30,430 --> 00:52:31,702 ‫این کار می‌باید امشب پایان گیرد 830 00:52:31,752 --> 00:52:33,862 ‫و دور از کاخ انجام گیرد ‫از یاد نرود که… 831 00:52:34,136 --> 00:52:36,401 ‫گردی از ماجرا نمی‌باید در دامن من نشیند ‫و برای آن‌که… 832 00:52:36,451 --> 00:52:39,247 ‫هیچ ناهمواری در کار نمانده باشد، 833 00:52:40,798 --> 00:52:42,252 ‫فلیانس، پسرش نیز… 834 00:52:42,707 --> 00:52:45,091 ‫می‌باید در آن شب تار ‫به همان سرنوشت دچار آید 835 00:52:47,555 --> 00:52:49,182 ‫ما بر این کار عزم کردیم، سرورم 836 00:52:53,150 --> 00:52:54,651 ‫حال عزم به عزیمت کنید 837 00:53:12,164 --> 00:53:13,466 ‫بنکوو از دربار رفته است؟ 838 00:53:13,628 --> 00:53:16,191 ‫آری، بانوی من. ‫اما شب دوباره باز می‌گردد 839 00:53:23,039 --> 00:53:24,248 ‫سرورم، چگونه‌اید؟ 840 00:53:26,439 --> 00:53:27,838 ‫چرا گوشه گرفته‌اید 841 00:53:28,535 --> 00:53:31,219 ‫و با اندوه‌بارترین خیال‌ها همنشین شده‌اید 842 00:53:32,141 --> 00:53:36,161 ‫و غرقِ اندیشه‌هایی هستید که می‌باید با ‫مرگ کسانی که آماج‌شان بودند، مرده باشند؟ 843 00:53:36,206 --> 00:53:38,480 ‫آنچه را که هیچ چاره‌ای نباشد ‫باید از یاد برد 844 00:53:38,531 --> 00:53:40,319 ‫گذشته دیگر گذشته 845 00:53:41,672 --> 00:53:44,745 ‫ما مار را زخم زده‌ایم اما نکشته‌ایم 846 00:53:46,254 --> 00:53:47,959 ‫زخمش التیام می‌یابد ‫و باز همان خواهد شد که بود 847 00:53:48,009 --> 00:53:51,799 ‫و همان دندان همچنان ‫در کمین شرارت ناتوان‌مان خواهد نشست 848 00:53:53,400 --> 00:53:57,010 ‫پیوستن به کاروان کسانی که در طلب آسودگی خویش ‫به مُلک آسایش روانه‌شان کردیم 849 00:53:57,060 --> 00:54:00,483 ‫بـِه از زیستن با شکنجۀ جان ‫در آسیمگی بی‌پایان 850 00:54:02,660 --> 00:54:04,073 ‫دانکن در گور خویش خفته است 851 00:54:04,301 --> 00:54:07,078 ‫چه خوش‌خوابیِ از پیِ تب پُر تابِ زندگی 852 00:54:08,407 --> 00:54:11,377 ‫خیانت آنچه می‌توانست کرد ‫دیگر نه پولاد، نه زهر… 853 00:54:11,428 --> 00:54:14,342 ‫نه بدخواهیِ خودی، نه لشکر بیگانه ‫و نه هیچی… 854 00:54:15,383 --> 00:54:16,688 ‫…در وی کارگر نیست 855 00:54:16,852 --> 00:54:19,518 ‫آرام باش، سرورم 856 00:54:20,105 --> 00:54:21,772 ‫این چهرۀ دژم را خرم کن 857 00:54:22,536 --> 00:54:25,488 ‫امشب را در میان میهمانان خویش ‫خندان و خوشرو باش 858 00:54:28,120 --> 00:54:30,997 ‫آه، همسر عزیز، سرم کژدُم‌زار است 859 00:54:32,350 --> 00:54:35,631 ‫می‌دانی که بنکوو و پسرش فلیانس زنده‌اند 860 00:54:36,103 --> 00:54:38,335 ‫در پادشاهی طبعِ او چیزی فرمان‌رواست که 861 00:54:38,386 --> 00:54:41,016 ‫از آن می‌باید هراسید ‫و آن دلیری بسیارِ اوست 862 00:54:43,031 --> 00:54:45,733 ‫و با آن پُردلی وی را خردی‌ست 863 00:54:45,784 --> 00:54:47,937 ‫راهنمای دلیری او به اقدام با پروا 864 00:54:47,988 --> 00:54:51,202 ‫تنها از اوست که بیمی ‫به دل دارم… 865 00:54:51,272 --> 00:54:53,582 ‫باید این ماجرا را رها کنی 866 00:54:55,620 --> 00:54:56,921 ‫او به خواهران پرخاش کرد 867 00:54:57,504 --> 00:55:01,258 ‫هنگامی که نخست، نام پادشاهی بر من نهادند ‫و ایشان را فرمود تا با او سخن گویند 868 00:55:01,672 --> 00:55:02,515 ‫آن‌گاه… 869 00:55:02,736 --> 00:55:07,399 ‫آنان پیشگویانه وی را به نام پدرِ دودمانی از پادشاهان ‫درود فرستادند 870 00:55:07,560 --> 00:55:10,197 ‫بر سر من افسری نهادند بی‌بر 871 00:55:10,313 --> 00:55:12,576 ‫و در دستم دستواره‌ای سترون 872 00:55:12,826 --> 00:55:15,428 ‫تا دستی که از تبارِ من نباشد، ‫آن‌را از چنگم به‌در برد 873 00:55:15,614 --> 00:55:17,668 ‫پسری از من جانشین من نباشد ‫اگر چنین باشد، 874 00:55:18,673 --> 00:55:21,258 ‫پس من در راه فرزندان بنکوو ‫ذهنم را آشفته ساختم 875 00:55:21,783 --> 00:55:23,847 ‫و خون دانکن نازنین را ریخته‌ام 876 00:55:23,919 --> 00:55:26,952 ‫و زهر دُژکامی به جامِ آسایش خویش کرده‌ام؟ 877 00:55:27,100 --> 00:55:30,359 ‫و گوهر جاوید جان خویش را ‫به کف دشمن انسان سپرده‌ام 878 00:55:30,410 --> 00:55:32,321 ‫تا ایشان را به پادشاهی برسانم 879 00:55:33,973 --> 00:55:37,372 ‫نوادگان بنکوو را پادشاه کنم! 880 00:55:37,774 --> 00:55:40,336 ‫اما طبیعت ‫که ایشان را سند جاودانگی نداده است 881 00:55:40,393 --> 00:55:41,505 ‫همچنان امیدی باقیست 882 00:55:43,120 --> 00:55:44,672 ‫می‌توان ایشان را از پای در آورد 883 00:55:45,116 --> 00:55:46,389 ‫پس غم مدار 884 00:55:48,393 --> 00:55:49,478 ‫پیش از آن‌که 885 00:55:49,925 --> 00:55:51,691 ‫شب‌پره در شبستان پرسه‌ای زند 886 00:55:52,419 --> 00:55:56,649 ‫و زنجرۀ پولک‌بال به ندای خداوندِ سیه‌کار جادوان ‫با زنجیرۀ خواب‌آور آوای‌اش 887 00:55:56,930 --> 00:55:58,537 ‫زنگولۀ خمیازه‌کش شب را به صدا در آورد، 888 00:55:58,578 --> 00:56:00,958 ‫کاری کرده خواهد شد که دل‌ها را بلرزاند 889 00:56:02,405 --> 00:56:03,671 ‫چه خواهد شد؟ 890 00:56:04,477 --> 00:56:06,677 ‫در پی دانستن‌اش نباش، نازنین 891 00:56:07,707 --> 00:56:09,308 ‫که چون کرده شد، بر آن آفرین گویی 892 00:56:11,716 --> 00:56:12,896 ‫بیا، ای شب دیده‌دوز 893 00:56:14,352 --> 00:56:18,535 ‫و چشمان مهربان روز دل‌سوز را بردوز 894 00:56:19,607 --> 00:56:22,039 ‫و با دستان ناپیدای خون‌آلودت 895 00:56:23,040 --> 00:56:27,174 ‫از هم بگسل آن رشتۀ بزرگ زندگی را ‫که هراسانم می‌دارد 896 00:56:28,223 --> 00:56:29,274 ‫روشنایی تیرگی می‌گیرد 897 00:56:30,305 --> 00:56:32,642 ‫و زاغ به سوی بیشۀ زاغستان بال می‌کشد 898 00:56:34,228 --> 00:56:36,582 ‫نیک‌سرشتانِ روز از توش و توان رفته ‫و فرو می‌خسبند 899 00:56:36,632 --> 00:56:39,321 ‫و آن‌گاه سیه‌کارانِ شب ‫از پی شکارهای خویش برمی‌خیزند 900 00:56:40,783 --> 00:56:43,454 ‫از سخنانم در شگفتی ‫اما آرام باش 901 00:56:47,086 --> 00:56:50,467 ‫آنچه پایه‌اش بر شر است به شر نیرو می‌گیرد 902 00:57:28,334 --> 00:57:30,041 ‫تو را که گفت که به ما بپیوندی؟ 903 00:57:30,865 --> 00:57:31,711 ‫مکبث 904 00:57:33,384 --> 00:57:34,685 ‫به او بدگمان نباید بود 905 00:57:34,736 --> 00:57:38,474 ‫زیرا وی آنچه را که باید کرد ‫به درستی به ما خواهد گفت 906 00:57:39,091 --> 00:57:40,394 ‫پس با ما بمان 907 00:57:44,674 --> 00:57:45,474 ‫نور! 908 00:57:46,082 --> 00:57:46,882 ‫نور! 909 00:57:51,074 --> 00:57:52,425 ‫مشعل را بده، پسرم! 910 00:58:12,314 --> 00:58:13,581 ‫امشب بارانی‌ست 911 00:58:14,199 --> 00:58:15,376 ‫بگذارد ببارد 912 00:58:27,998 --> 00:58:28,859 ‫فلیانس! 913 00:58:42,260 --> 00:58:43,512 ‫بگریز، فلیانس! 914 00:58:44,233 --> 00:58:45,181 ‫بگریز! 915 00:58:58,025 --> 00:58:59,460 ‫تنها یک نفر را به خاک انداختیم 916 00:58:59,510 --> 00:59:00,794 ‫پسر گریخت 917 00:59:02,137 --> 00:59:04,426 ‫نیمۀ بهتر کار از چنگ‌مان به‌در رفت 918 00:59:04,477 --> 00:59:05,511 ‫باری، برویم 919 00:59:06,041 --> 00:59:08,091 ‫و بگوییم که کار تا کجا به انجام رسیده است 920 01:00:34,179 --> 01:00:36,031 ‫این را چه می‌گویی که 921 01:00:36,165 --> 01:00:38,382 ‫مک‌داف از آمدن به میهمانی شاهانۀ ما ‫سر باز زده است؟ 922 01:00:38,432 --> 01:00:40,763 ‫- سرورم، کسی را سراغش فرستاده‌اید؟ ‫- اعلی‌حضرت 923 01:00:42,363 --> 01:00:43,712 ‫هر یک جای خویش را می‌دانید 924 01:00:44,093 --> 01:00:45,089 ‫بنشینید 925 01:00:45,682 --> 01:00:47,218 ‫بر مِهتر و کهترِتان 926 01:00:47,552 --> 01:00:48,699 ‫از دل درود. 927 01:00:52,634 --> 01:00:55,442 ‫بر گردِ میز به‌زودی پیمانه‌ای می‌باید زد 928 01:01:07,192 --> 01:01:08,634 ‫روی‌ات خونین است 929 01:01:08,685 --> 01:01:09,844 ‫خون بنکووست، سرورم 930 01:01:10,470 --> 01:01:12,599 ‫بر روی تو بهتر تا در تویِ او 931 01:01:13,416 --> 01:01:14,561 ‫کارش را ساختی؟ 932 01:01:14,926 --> 01:01:16,356 ‫سرورم، گلویش را بُریدم 933 01:01:16,451 --> 01:01:17,818 ‫این از او. 934 01:01:18,288 --> 01:01:20,739 ‫آفرین بر بهترینِ گلوبُران 935 01:01:21,440 --> 01:01:23,371 ‫اما چه خوب آن کس که با فلیانس ‫همین کرده باشد 936 01:01:23,421 --> 01:01:25,581 ‫اگر تو چنین کرده باشی، بی‌مانندی 937 01:01:26,766 --> 01:01:28,462 ‫ای قبلۀ عالم، 938 01:01:32,200 --> 01:01:33,931 ‫فلیانس گریخت 939 01:01:36,389 --> 01:01:39,442 ‫باز آن بلا به جانم افتاد ‫اگر چنین نمی‌شد، همه‌چیز بی‌نقص می‌شد 940 01:01:40,575 --> 01:01:42,275 ‫اما از جانب بنکوو که جای نگرانی نیست؟ 941 01:01:42,325 --> 01:01:43,907 ‫نه، سرورم 942 01:01:44,491 --> 01:01:48,166 ‫او بی هیچ‌جای نگرانی در چاله‌ای افتاده است ‫با بیست زخمِ کاری بر سرش 943 01:01:48,502 --> 01:01:50,211 ‫که کمترینش مرگ‌آور است 944 01:01:51,290 --> 01:01:52,799 ‫افعی بزرگ به خاک افتاد 945 01:01:53,177 --> 01:01:55,888 ‫اما بچه ماری که گریخت، روزی ‫بنا به طبیعت خویش زهر به بار خواهد آورد 946 01:01:55,938 --> 01:01:57,558 ‫اگر چه هنوز دندان برنیاورده 947 01:01:58,438 --> 01:01:59,439 ‫اکنون بروید 948 01:01:59,812 --> 01:02:00,981 ‫سرورم 949 01:02:01,816 --> 01:02:03,277 ‫اشارتی به شادخواری نمی‌کنید 950 01:02:03,862 --> 01:02:05,490 ‫یادآور شیرین‌سخن! 951 01:02:06,236 --> 01:02:08,913 ‫باری، خوش‌گوار بادا سور با اشتهایِ خوش و… 952 01:02:08,989 --> 01:02:10,357 ‫- تندرستی! ‫- با هر دو! 953 01:02:11,238 --> 01:02:12,419 ‫عالیجناب، لطفاً بنشینید 954 01:02:12,469 --> 01:02:15,249 ‫اگر بنکووی نازنین‌مان نیز ‫در میان‌مان می‌بود 955 01:02:15,300 --> 01:02:17,403 ‫از بزرگان کشور در جمع‌مان کسی کم نمی‌بود 956 01:02:17,454 --> 01:02:19,781 ‫دلم می‌خواهد نبودنش را ‫به حساب نامهربانی‌اش بگذارم 957 01:02:19,831 --> 01:02:21,010 ‫تا رویدادی ناگوار 958 01:02:21,061 --> 01:02:23,690 ‫سرورا، ‫علت غیبت، بدقولی اوست 959 01:02:23,810 --> 01:02:26,822 ‫اعلی‌حضرت ما را به هم‌نشینی خود ‫سرفراز نمی‌کنند؟ 960 01:02:28,804 --> 01:02:30,328 ‫سرورا، این‌جا یک جای خالی هست 961 01:02:40,036 --> 01:02:41,641 ‫سرورم، از چه پریشان‌خاطرید؟ 962 01:02:44,522 --> 01:02:45,899 ‫این کار کدام‌تان است؟ 963 01:02:47,305 --> 01:02:48,404 ‫کدام کار، سرورم؟ 964 01:02:48,866 --> 01:02:50,267 ‫مگو که این کار من است 965 01:02:54,826 --> 01:02:55,959 ‫هرگز… 966 01:02:56,319 --> 01:03:00,050 ‫- کاکُل خونینت را برای من مَجُنبان ‫- آقایان، برخیزید 967 01:03:00,129 --> 01:03:02,763 ‫- پادشاه ناخوش است ‫- بنشینید، دوستان ارجمند 968 01:03:02,829 --> 01:03:04,949 ‫سرورم از روزگار جوانی ‫بسیار به این حال می‌افتد 969 01:03:04,999 --> 01:03:06,061 ‫خواهش می‌کنم، بنشینید 970 01:03:06,290 --> 01:03:08,065 ‫این یک حملۀ گذراست ‫دمی دیگر… 971 01:03:08,482 --> 01:03:09,651 ‫به خود می‌آید 972 01:03:11,251 --> 01:03:12,282 ‫مگر تو مرد نیستی؟ 973 01:03:12,333 --> 01:03:14,786 ‫هستم، و آن هم چگونه مردی 974 01:03:14,903 --> 01:03:17,447 ‫مردی که چشم بر چنان چیزی تواند دوخت ‫که ابلیس هم زهره‌اش را ندارد 975 01:03:17,497 --> 01:03:19,339 ‫این نقش خیال از ترسِ توست 976 01:03:19,390 --> 01:03:21,749 ‫این همان خنجرِ در-هوا-نقش-بسته‌ای‌ست ‫که می‌گفتی تو را به سوی دانکن راند 977 01:03:21,799 --> 01:03:25,306 ‫اگر این منم که این جای‌ام، او را دیدم 978 01:03:25,357 --> 01:03:27,143 ‫وه، که شرم‌آور است! 979 01:03:27,401 --> 01:03:30,165 ‫روزگاری بود که ‫چون مغز کسی را می‌کوفتند، 980 01:03:30,228 --> 01:03:31,961 ‫مرد می‌مُرد و بس. 981 01:03:32,065 --> 01:03:35,951 ‫اما امروز باز برمی‌خیزند ‫با بیست زخم کاری بر تارِک سر 982 01:03:36,002 --> 01:03:37,704 ‫و ما را از جا می‌پرانند 983 01:03:37,761 --> 01:03:40,209 ‫این شگفت‌تر ست از آن جنایت! 984 01:03:42,936 --> 01:03:43,837 ‫برو! 985 01:03:44,347 --> 01:03:45,442 ‫از برابر چشمم دور شو! 986 01:03:45,512 --> 01:03:47,097 ‫استخوانت پوک است 987 01:03:47,273 --> 01:03:48,799 ‫خونت سرد 988 01:03:49,171 --> 01:03:51,438 ‫و آن چشمانِ خیره تهی از هر معنا 989 01:03:53,335 --> 01:03:55,487 ‫که چنان زل زدی! 990 01:03:57,459 --> 01:03:59,578 ‫دور شو، سایۀ ترسناک! 991 01:03:59,665 --> 01:04:02,166 ‫مسخرۀ پوچ، دور شو 992 01:04:20,902 --> 01:04:21,828 ‫که اینطور 993 01:04:23,411 --> 01:04:24,417 ‫همین که می‌رود، 994 01:04:26,790 --> 01:04:27,965 ‫دوباره مرد می‌شوم 995 01:04:29,056 --> 01:04:31,441 ‫دوستان ارجمندم، حیرت مکنید 996 01:04:31,492 --> 01:04:33,476 ‫من دچار ناخوشی‌ای شگفتم که 997 01:04:33,768 --> 01:04:35,604 ‫نزدیکانم از آن آگاهند 998 01:04:36,045 --> 01:04:38,511 ‫عیش‌مان را تباه کردی ‫و مجلس شیرین‌مان را 999 01:04:38,562 --> 01:04:40,597 ‫با این شاهکارهای شلوغ‌بازی بر هم زدی 1000 01:04:41,578 --> 01:04:43,379 ‫چگونه تواند بود که چنین چیزهایی باشد 1001 01:04:43,772 --> 01:04:45,281 ‫و چون ابر تابستانی ناگهان ما را فرو گیرد 1002 01:04:45,331 --> 01:04:47,960 ‫و در حیرت فرو نبرد؟ ‫از شما در شگفتم 1003 01:04:48,974 --> 01:04:50,776 ‫و هم از حال خویش 1004 01:04:50,827 --> 01:04:52,887 ‫که از دیدن چنین منظری 1005 01:04:52,938 --> 01:04:56,685 ‫چگونه رنگ از رُخان من از ترس می‌پرد ‫اما سرخی گونه‌های شما همچنان پابرجاست 1006 01:04:56,893 --> 01:04:58,214 ‫کدامین منظر، سرورم؟ 1007 01:04:58,265 --> 01:04:59,733 ‫خواهش می‌کنم چیزی مگویید 1008 01:05:00,357 --> 01:05:02,531 ‫که از این پریشان‌حال‌تر شود ‫پرس‌وجو خشمگین‌اش می‌کند 1009 01:05:02,581 --> 01:05:03,865 ‫شب به‌خیر! 1010 01:05:04,291 --> 01:05:06,621 ‫پای‌بند ترتیبِ رفتن مباشید ‫و هر چه زودتر بروید 1011 01:05:06,754 --> 01:05:07,554 ‫شب‌به‌خیر 1012 01:05:07,857 --> 01:05:11,213 ‫- و پادشاه را سلامت با… ‫- شب همگی به‌خیر! 1013 01:05:17,162 --> 01:05:18,476 ‫خون می‌طلبد 1014 01:05:19,928 --> 01:05:20,856 ‫اینطور می‌گویند 1015 01:05:23,370 --> 01:05:24,612 ‫خون، خون می‌طلبد 1016 01:05:27,757 --> 01:05:30,498 ‫آورده‌اند که سنگ از جای غلتیده ‫و درخت به زبان آمده 1017 01:05:32,424 --> 01:05:35,717 ‫و فال‌زنان از پرواز زاغ و زاغچه و کلاغ 1018 01:05:35,768 --> 01:05:39,182 ‫پرده از نهفته‌ترین رازِ مرد خونی برگرفته‌اند 1019 01:05:42,129 --> 01:05:43,148 ‫چه پاسی‌ست از شب؟ 1020 01:05:44,568 --> 01:05:47,113 ‫پاسِ گیر و دارِ شب با روز ‫که ندانی کدام است و کدام 1021 01:05:48,837 --> 01:05:50,703 ‫این را چه می‌گویی که 1022 01:05:50,754 --> 01:05:53,206 ‫مک‌داف از آمدن به ‫میهمانی شاهانۀ ما سر باز زده‌ست؟ 1023 01:05:54,682 --> 01:05:56,583 ‫کسی را برای خبرگیری از او فرستاده‌اید؟ 1024 01:05:58,237 --> 01:06:00,892 ‫از گوشه و کنار از او خبری خواهد رسید ‫اما در هرحال کسی را خواهم فرستاد 1025 01:06:00,942 --> 01:06:04,245 ‫در خانۀ هیچ‌یک‌شان نیست که خدمتکار خبرچینی ‫نداشته باشم 1026 01:06:06,407 --> 01:06:10,060 ‫فردا به سروقتِ خواهرانِ جادو خواهم رفت ‫می‌باید بیش از این با من سخن بگویند 1027 01:06:11,209 --> 01:06:12,452 ‫غرق خونم 1028 01:06:13,234 --> 01:06:16,456 ‫چنان خود را در دریای خون کشانده‌ام که ‫واپس کشیدن‌ام همان‌اندازه جان‌فرساست 1029 01:06:16,506 --> 01:06:19,048 ‫که پیش‌خزیدنم. 1030 01:06:21,734 --> 01:06:25,894 ‫مرا چیزهایی شگفت در سر است که بی‌هیچ درنگ ‫در کارِشان می‌باید به سَرچنگ در آیند 1031 01:06:27,675 --> 01:06:28,942 ‫و در کار آیند 1032 01:06:31,620 --> 01:06:33,617 ‫تو را مایۀ خوشی همۀ جان‌ها کم است؛ 1033 01:06:34,816 --> 01:06:35,662 ‫خواب 1034 01:06:36,645 --> 01:06:38,251 ‫بیا، برویم تا بخُسبیم 1035 01:06:41,164 --> 01:06:44,554 ‫ترس شگفت و وهم‌آفرینِ من ‫ترسِ مرد ناآزموده‌ای ست که 1036 01:06:46,183 --> 01:06:47,734 ‫می‌باید به آزمون سخت گماشته شود 1037 01:06:49,946 --> 01:06:51,775 ‫ما هنوز در میدان جنایت تازه‌کاریم 1038 01:07:05,125 --> 01:07:06,470 ‫زمان فرا رسیده است 1039 01:07:07,406 --> 01:07:08,515 ‫زمان فرا رسیده است 1040 01:07:09,712 --> 01:07:12,999 ‫« فردا » 1041 01:07:38,868 --> 01:07:41,202 ‫مرا ز سوزش شَستم ندایی می‌رسد ناگاه، 1042 01:07:42,231 --> 01:07:44,792 ‫که چیزی بدسرشت این سو نهاده پای اندر راه 1043 01:07:47,872 --> 01:07:51,505 ‫چه شده، ‫عجوزگانِ پنهانکارِ سیه‌کارِ نیم‌شب؟ 1044 01:07:52,757 --> 01:07:54,092 ‫در چه کارید؟ 1045 01:07:54,561 --> 01:07:55,595 ‫کاری که… 1046 01:07:56,000 --> 01:07:57,390 ‫نامی‌ش نیست 1047 01:07:58,094 --> 01:07:59,996 ‫شما را به همان پیشه‌ای که در پیش دارید 1048 01:08:00,436 --> 01:08:03,194 ‫و من از چند و چونِ آن هیچ نمی‌دانم، سوگند ‫که مرا پاسخ گویید 1049 01:08:03,244 --> 01:08:05,446 ‫حتی تا آن‌گاه که نابودی نیز ‫خود به فریاد آید، 1050 01:08:05,641 --> 01:08:07,325 ‫به آنچه می‌گویم پاسخ گویید: 1051 01:08:07,877 --> 01:08:09,412 ‫بگو ‫بپرس 1052 01:08:09,714 --> 01:08:10,874 ‫پاسخ خواهیم گفت 1053 01:08:11,006 --> 01:08:15,048 ‫از زبان ما می‌خواهی شنید ‫یا از زبانِ استادان‌مان؟ 1054 01:08:15,486 --> 01:08:16,436 ‫ایشان را فرا خوانید 1055 01:08:17,971 --> 01:08:19,139 ‫بگذارید ببینم‌شان 1056 01:08:26,361 --> 01:08:27,572 ‫دو چندان، دو چندان 1057 01:08:27,926 --> 01:08:29,074 ‫بلای دردمندان 1058 01:08:29,724 --> 01:08:30,911 ‫فروزان باد آتش 1059 01:08:31,123 --> 01:08:32,645 ‫و دیگ جوشان 1060 01:08:32,696 --> 01:08:36,447 ‫دو چندان، دو چندان، ‫بلای دردمندان ‫فروزان باد آتش، ‫و دیگ جوشان 1061 01:08:36,498 --> 01:08:39,748 ‫دو چندان، دو چندان، ‫بلای دردمندان ‫فروزان باد آتش، ‫و دیگ جوشان… 1062 01:08:46,795 --> 01:08:49,279 ‫سر انگشتان یک کودک که زاد از روسپی‌مادر 1063 01:08:50,239 --> 01:08:51,533 ‫رها شد جسم بی‌جانش… 1064 01:08:52,573 --> 01:08:53,621 ‫به پشت خندقی ایدر 1065 01:08:56,292 --> 01:08:58,713 ‫جگرگاهِ جهودِ کافر بدرگ 1066 01:08:59,863 --> 01:09:01,064 ‫زهرۀ بز 1067 01:09:01,179 --> 01:09:02,888 ‫تراشۀ شاخِ خَرزهره 1068 01:09:03,440 --> 01:09:06,102 ‫خسوف‌دیده 1069 01:09:06,199 --> 01:09:09,066 ‫بُریدۀ بینی ترک و لبِ تاتار 1070 01:09:09,460 --> 01:09:11,738 ‫و این خون یک شب‌کور 1071 01:09:11,789 --> 01:09:13,867 ‫- داخل بیانداز ‫- داخل بیانداز 1072 01:09:14,034 --> 01:09:16,246 ‫بگردیم، بگردیم، به کار دیگبانی 1073 01:09:16,297 --> 01:09:19,043 ‫بریزیم در آن زَهر زِ هَر دست که دانی 1074 01:09:19,261 --> 01:09:22,007 ‫به هم سازید افسونی که آتش کند برپا 1075 01:09:22,387 --> 01:09:24,220 ‫به هم جوشید 1076 01:09:24,364 --> 01:09:26,641 ‫همچون آش دوزخبا 1077 01:09:29,899 --> 01:09:30,815 ‫بگو… 1078 01:09:31,149 --> 01:09:33,501 ‫- ای نیروی ناشناس… ‫- او اندیشه‌های تو را می‌داند 1079 01:09:33,640 --> 01:09:36,492 ‫به سخنش گوش فرا ده اما هیچ مگو 1080 01:09:36,827 --> 01:09:38,871 ‫مکبث! مکبث! 1081 01:09:39,090 --> 01:09:40,166 ‫مکبث! 1082 01:09:41,037 --> 01:09:42,921 ‫بترس از مک‌داف 1083 01:09:43,715 --> 01:09:45,927 ‫بترس از سپهسالارِ فایف 1084 01:09:46,088 --> 01:09:48,440 ‫هر چه هستی، از هشدارت سپاسگزارم 1085 01:09:48,491 --> 01:09:50,101 ‫درست بر رگِ ترسم انگشت نهادی 1086 01:09:50,220 --> 01:09:52,857 ‫- اما کلمه‌ای دیگر… ‫- او فرمان‌برِ کسی نیست 1087 01:09:53,595 --> 01:09:56,613 ‫اما یکی دیگر هست تواناتر از این 1088 01:09:57,074 --> 01:09:59,326 ‫مکبث! مکبث! 1089 01:09:59,553 --> 01:10:01,916 ‫- مکبث! ‫- کاش سه گوش ‌داشتم تا همه را بر تو می‌گماشتم 1090 01:10:01,966 --> 01:10:05,087 ‫خون‌ریز باش و بی‌باک و آهنین‌عزم 1091 01:10:05,296 --> 01:10:08,197 ‫بر نیروی بشری خنده زن 1092 01:10:08,385 --> 01:10:11,641 ‫زیرا مادر نزاییده کسی که ‫مکبث را آسیبی تواند رساند 1093 01:10:12,630 --> 01:10:13,979 ‫پس زنده بمان، مک‌داف 1094 01:10:14,647 --> 01:10:16,192 ‫مرا چه ترسی‌ست از تو؟ 1095 01:10:16,928 --> 01:10:20,283 ‫اما من می‌خواهم ایمنی خود را ایمن‌تر کنم ‫و از سرنوشت سندی بستانم 1096 01:10:20,700 --> 01:10:22,263 ‫تو زنده نخواهی ماند 1097 01:10:22,400 --> 01:10:25,411 ‫تا من به ترسِ ترسان‌دل بگویم ‫که دروغ می‌گوید 1098 01:10:25,462 --> 01:10:27,129 ‫و در غرش تندر نیز به خواب روم 1099 01:10:28,548 --> 01:10:29,634 ‫این چیست؟ 1100 01:10:30,963 --> 01:10:32,764 ‫که بر می‌آی شاه‌وار 1101 01:10:32,816 --> 01:10:35,978 ‫دیهیم و نگین پادشاهی بر تارک کودکانه؟ 1102 01:10:36,047 --> 01:10:38,483 ‫به او گوش دار اما سخن مگو 1103 01:10:38,763 --> 01:10:39,778 ‫مکبث… 1104 01:10:40,183 --> 01:10:42,241 ‫مکبث هرگز روی شکست نخواهد دید 1105 01:10:42,546 --> 01:10:44,703 ‫مگر آن روز که جنگل بزرگ بِرنام… 1106 01:10:44,960 --> 01:10:48,669 ‫از فراز تپۀ دانسینِین روی بدو آورد 1107 01:10:49,109 --> 01:10:50,297 ‫هرگز چنین نخواهد شد 1108 01:10:51,177 --> 01:10:53,078 ‫کدام کَس جنگل را به فرمان درتواند آورد 1109 01:10:53,624 --> 01:10:56,435 ‫و درخت را فرمان تواند داد که ‫ریشۀ در خاک فروبستۀ خویش را برکند؟ اما… 1110 01:10:56,485 --> 01:10:58,466 ‫دلم همچنان برای دانستن یک چیز می‌تپد 1111 01:10:58,516 --> 01:11:00,859 ‫بگویید با من که شما این همه می‌دانید: 1112 01:11:02,310 --> 01:11:05,617 ‫آیا فرزندان بنکوو هرگز بر این پادشاهی ‫فرمان‌روایی خواهند کرد؟ 1113 01:11:07,690 --> 01:11:09,458 ‫بیش از این مخواه که بدانی 1114 01:11:10,711 --> 01:11:12,005 ‫بیش از این مخواه 1115 01:11:12,742 --> 01:11:13,924 ‫که بدانی 1116 01:11:41,095 --> 01:11:42,396 ‫خواهران جادوگر را ندیدی؟ 1117 01:11:42,760 --> 01:11:44,690 ‫- نه، سرورم ‫- از کنار تو نگذشتند؟ 1118 01:11:46,327 --> 01:11:47,529 ‫به راستی نه، سرورم 1119 01:11:47,710 --> 01:11:50,484 ‫سوزان باد هوایی که ایشان بر آن سوارند 1120 01:11:50,635 --> 01:11:53,290 ‫و به‌نفرینِ آنان که بدیشان پشت‌گرم‌اند 1121 01:11:54,084 --> 01:11:56,713 ‫صدای پای اسب به گوش‌ام رسید ‫که آمده است؟ 1122 01:11:57,281 --> 01:11:59,633 ‫دو یا سه تن که خبر آورده‌اند 1123 01:11:59,995 --> 01:12:01,796 ‫مک‌داف به انگلستان گریخته است، سرورم 1124 01:12:02,583 --> 01:12:03,734 ‫به انگلستان گریخته است؟ 1125 01:12:03,856 --> 01:12:04,915 ‫بله، سرورم 1126 01:12:06,945 --> 01:12:07,846 ‫ای زمان، 1127 01:12:08,360 --> 01:12:10,312 ‫تو بر هنرنمایی‌های هولناکم پیشی می‌گیری 1128 01:12:10,582 --> 01:12:11,783 ‫از این دم، 1129 01:12:12,130 --> 01:12:13,829 ‫نخست‌زادانِ دلم 1130 01:12:13,881 --> 01:12:16,283 ‫همانا نخست‌زادانِ دستم خواهند بود ‫و از هم اکنون… 1131 01:12:16,399 --> 01:12:18,504 ‫تا تاج کردار بر سر پندار نشیند، 1132 01:12:18,698 --> 01:12:20,883 ‫پندار همان و کردار همان! 1133 01:12:21,106 --> 01:12:24,179 ‫بر دژ مک‌داف شبیخون خواهم برد ‫و فایف را تصرف خواهم کرد 1134 01:12:24,330 --> 01:12:26,936 ‫و همسر و کودکانش را و هر نگون‌بختی را که 1135 01:12:27,017 --> 01:12:30,526 ‫از نوادگان اوست، به دم تیغ خواهم سپرد 1136 01:12:30,834 --> 01:12:32,697 ‫دیوانه‌وار لاف نباید زد 1137 01:12:32,770 --> 01:12:35,095 ‫این کار را کرد باید ‫پیش از آن‌که عزم به سردی گراید 1138 01:12:35,145 --> 01:12:37,205 ‫اما رویابینی بس است! 1139 01:13:03,847 --> 01:13:07,011 ‫من چیزی جز آن نمی‌گویم که ‫چیزهایی شگرف رخ داده است 1140 01:13:08,413 --> 01:13:11,103 ‫مکبث بر دانکن نازنین جگر می‌سوزاند 1141 01:13:12,027 --> 01:13:13,357 ‫بعد از این‌که مُرد 1142 01:13:13,996 --> 01:13:16,395 ‫و بنکووی به راستی دلاور تا دیرگاهِ شب ‫به گردش می‌پردازد 1143 01:13:16,445 --> 01:13:18,366 ‫و اگر خوش داشته باشید، می‌توان گفت که 1144 01:13:18,679 --> 01:13:19,994 ‫فلیانس او را کشته است 1145 01:13:20,643 --> 01:13:21,747 ‫زیرا فلیانس گریخته است 1146 01:13:21,909 --> 01:13:23,543 ‫تا دیرگاهِ شب نباید گردش کرد 1147 01:13:24,377 --> 01:13:27,508 ‫شنیده‌ام که مک‌داف ‫مورد غضب پادشاه قرار گرفته است 1148 01:13:27,747 --> 01:13:29,670 ‫جناب، می‌توانید بگویید کجا پناه گرفته است؟ 1149 01:13:29,720 --> 01:13:32,022 ‫مالکوم و پسر دانکن که 1150 01:13:32,583 --> 01:13:35,066 ‫این بیدادگر حق پدری او را خورده است… 1151 01:13:35,648 --> 01:13:37,150 ‫در دربار انگلستان به سر می‌برد 1152 01:13:37,624 --> 01:13:40,157 ‫مک‌داف نیز بدان جا رفته است ‫تا درخواست یاری کند 1153 01:13:40,706 --> 01:13:42,989 ‫و این خبر مکبث را چنان برآشفته است که 1154 01:13:43,040 --> 01:13:45,292 ‫جنگ را کمر بسته است 1155 01:13:46,510 --> 01:13:49,466 ‫ای کاش فرشتۀ رحمتی به دربار انگلستان ‫پرواز کند 1156 01:13:49,517 --> 01:13:51,928 ‫و پیام وی را پیش از رسیدنش باز گوید 1157 01:13:52,991 --> 01:13:56,730 ‫تا این کشور بلاکشِ ما را ‫که گرفتار چنگال اهریمن است 1158 01:13:58,332 --> 01:13:59,485 ‫هر چه زودتر… 1159 01:14:00,467 --> 01:14:01,363 ‫فرخندگی بازآید 1160 01:14:11,298 --> 01:14:13,845 ‫چه کرده بود که می‌بایست از سرزمینش بگریزد؟ 1161 01:14:13,895 --> 01:14:16,350 ‫- باید شکیبا باشید، خانم ‫- اما او نبود 1162 01:14:16,733 --> 01:14:18,529 ‫گریزش دیوانگی بود 1163 01:14:18,696 --> 01:14:22,528 ‫کاری هم که نکرده باشیم، ترس‌مان ‫ما را خائن جلوه می‌دهد 1164 01:14:22,579 --> 01:14:26,327 ‫شما که نمی‌دانید این کار ‫از سر ترس بوده یا خرمندی 1165 01:14:26,381 --> 01:14:27,328 ‫خرمندی! 1166 01:14:27,912 --> 01:14:29,123 ‫ترک زن… 1167 01:14:29,640 --> 01:14:31,149 ‫و فرزند… 1168 01:14:31,283 --> 01:14:35,928 ‫و خانه و زندگی و نام و نشانش ‫و گریختن خردمندی‌ست؟ 1169 01:14:36,835 --> 01:14:38,349 ‫او ما را دوست نمی‌دارد 1170 01:14:39,102 --> 01:14:41,230 ‫در ذاتش عاطفه نیست 1171 01:14:42,064 --> 01:14:43,609 ‫حتی سسک ناچیز هم… 1172 01:14:43,927 --> 01:14:46,281 ‫با همه خُردی در لانه می‌ماند 1173 01:14:46,398 --> 01:14:49,160 ‫و با جغد بر سر جوجگان‌اش می‌جنگد 1174 01:14:49,221 --> 01:14:50,539 ‫دخترعموی عزیزتر از جانم 1175 01:14:50,699 --> 01:14:53,043 ‫خواهش می‌کنم خویشتن‌دار باشید 1176 01:14:53,115 --> 01:14:54,462 ‫اما شوهرت 1177 01:14:54,653 --> 01:14:56,258 ‫بزرگ‌زاده است 1178 01:14:56,434 --> 01:14:59,806 ‫و خردمند و باریک‌بین و… 1179 01:15:00,181 --> 01:15:02,853 ‫زیر و بم زمانه را از همه بهتر می‌شناسد 1180 01:15:04,191 --> 01:15:06,276 ‫بیش از این دل سخن گفتنم نیست 1181 01:15:07,205 --> 01:15:10,576 ‫اما چه زمانۀ ستم‌کاری‌ست که ‫در آن آدمی خیانتکار باشد 1182 01:15:10,707 --> 01:15:12,413 ‫و خود از آن بی‌خبر 1183 01:15:12,546 --> 01:15:13,999 ‫روزگاری که از چیزی هراسانیم 1184 01:15:14,163 --> 01:15:17,798 ‫و دل به پِچ‌پِچه‌ها می‌سپاریم ‫بی‌آن‌که بدانیم از چه هراسانیم 1185 01:15:18,332 --> 01:15:21,930 ‫بلکه بر سر دریایی سرکش و شوریده شناوریم 1186 01:15:22,357 --> 01:15:24,770 ‫و به هر سو روانیم 1187 01:15:24,947 --> 01:15:25,980 ‫دختر عموی زیبایم 1188 01:15:29,074 --> 01:15:30,279 ‫این پسر هم پدر دارد 1189 01:15:31,602 --> 01:15:33,118 ‫و هم پدر ندارد 1190 01:15:35,376 --> 01:15:36,291 ‫سیراه… 1191 01:15:37,879 --> 01:15:39,088 ‫پدرت مُرده 1192 01:15:40,015 --> 01:15:42,135 ‫الان چه خواهی کرد؟ ‫چگونه خواهی زیست؟ 1193 01:15:42,509 --> 01:15:44,807 ‫هر چند تو می‌گویی اما پدرم نمُرده است 1194 01:15:45,034 --> 01:15:46,142 ‫چرا، مُرده است 1195 01:15:46,536 --> 01:15:48,355 ‫با درد بی‌پدری چه خواهی کرد؟ 1196 01:15:48,563 --> 01:15:49,440 ‫خیر! 1197 01:15:49,789 --> 01:15:51,408 ‫تو با درد بی‌شوهری چه خواهی کرد؟ 1198 01:15:51,861 --> 01:15:54,742 ‫هِه! برای من بیست‌بیست شوهر ‫در هر بازاری هست 1199 01:15:55,076 --> 01:15:57,915 ‫لابد می‌خری… که باز بفروشی 1200 01:15:58,017 --> 01:16:00,169 ‫چه زیرکانه سخن می‌گویی 1201 01:16:00,463 --> 01:16:02,882 ‫کودک به این خُردی و به این زیرکی! 1202 01:16:03,960 --> 01:16:06,097 ‫پدرم خائن بود، مادر؟ 1203 01:16:07,062 --> 01:16:08,393 ‫دردا که بود 1204 01:16:08,954 --> 01:16:10,271 ‫خائن چه کسی را می‌گویند؟ 1205 01:16:12,168 --> 01:16:13,610 ‫کسی که… 1206 01:16:14,154 --> 01:16:16,199 ‫سوگند خورَد و سپس دروغ گوید 1207 01:16:16,780 --> 01:16:19,163 ‫هر کس که چنین کند خائن است؟ 1208 01:16:19,572 --> 01:16:21,792 ‫هر کس که چنین کند، خائن است 1209 01:16:22,152 --> 01:16:23,353 ‫و باید به دار آویخته شود 1210 01:16:23,983 --> 01:16:25,685 ‫چه کسی باید ایشان را به دار آویزد؟ 1211 01:16:25,812 --> 01:16:27,595 ‫خب، مردان شریف 1212 01:16:28,213 --> 01:16:29,056 ‫پس، 1213 01:16:29,989 --> 01:16:32,241 ‫آنان که سوگند دروغ می‌خورند، ‫باید دیوانه باشند 1214 01:16:32,780 --> 01:16:34,922 ‫زیرا چنان بسیارند که 1215 01:16:34,972 --> 01:16:37,224 ‫می‌توانند مردان شریف را بگیرند ‫و به دار آویزند 1216 01:16:38,651 --> 01:16:39,402 ‫بانو! 1217 01:16:39,457 --> 01:16:40,578 ‫چه حرف‌ها می‌زنی! 1218 01:16:40,661 --> 01:16:42,039 ‫سلام بر شما، بانوی زیبا! 1219 01:16:42,171 --> 01:16:43,751 ‫شما مرا نمی‌شناسید 1220 01:16:43,802 --> 01:16:46,255 ‫اما من خاندان والا تبارِ شما را ‫به خوبی می‌شناسم 1221 01:16:46,550 --> 01:16:49,177 ‫می‌ترسم خبری به‌زودی برای شما در راه باشد 1222 01:16:49,270 --> 01:16:51,849 ‫اگر اندرز نوکرتان را می‌شنوید، 1223 01:16:51,900 --> 01:16:53,894 ‫این‌جا نمانید 1224 01:16:54,113 --> 01:16:55,681 ‫و با کودکان‌تان بروید 1225 01:16:55,732 --> 01:16:58,277 ‫به کجا بگریزم؟ ‫من با هیچکس بد نکرده‌ام 1226 01:17:00,074 --> 01:17:01,492 ‫اما الان به یادم آمد 1227 01:17:03,094 --> 01:17:06,627 ‫که من در این جهان خاکی‌ام ‫جایی که آزار رساندن چه بسا ستوده باشد 1228 01:17:07,281 --> 01:17:10,133 ‫و نیکی گهگاه حماقتی خطرناک به شمار آید 1229 01:17:11,004 --> 01:17:13,723 ‫پس این دفاع زنانه به چه‌کار می‌آید 1230 01:17:13,774 --> 01:17:15,601 ‫که بگویم من با هیچ‌کس بد نکرده‌ام؟ 1231 01:17:30,856 --> 01:17:31,957 ‫شوهرت کجاست؟ 1232 01:17:32,008 --> 01:17:34,721 ‫امیدوارم در چنان جای پلیدی نباشد که 1233 01:17:34,772 --> 01:17:36,766 ‫چون تویی را به او دسترس باشد 1234 01:17:36,817 --> 01:17:38,318 ‫- او خائن است ‫- تو دروغ می‌گویی 1235 01:17:38,368 --> 01:17:40,118 ‫- نه ‫- چه، توله؟ 1236 01:17:40,200 --> 01:17:43,538 ‫نـه! نــه! 1237 01:17:43,589 --> 01:17:47,089 ‫نـه! نـــه! 1238 01:17:55,088 --> 01:17:57,472 ‫بیا کنج خلوتی بیابیم 1239 01:17:58,066 --> 01:18:00,478 ‫و بگرییم تا دل پردردمان خالی شود 1240 01:18:00,583 --> 01:18:02,825 ‫اما بهتر آن‌که شمشیر خون‌ریز را بچسبیم 1241 01:18:03,187 --> 01:18:04,360 ‫و همچون نیک‌مردان 1242 01:18:04,640 --> 01:18:06,892 ‫در راه زادگاهِ از پا درافتادۀ خویش ‫به پا خیزیم 1243 01:18:07,292 --> 01:18:10,866 ‫که هر بامداد در آن بیوگانی تازه شیون سر می‌کنند ‫و یتیمانی تاز فغان می‌کنند 1244 01:18:10,916 --> 01:18:12,875 ‫و اندوهانی تازه خود را ‫بر سینۀ گنبد آسمان می‌کوبند 1245 01:18:12,925 --> 01:18:15,270 ‫و آسمان آن‌ها را چنان پژواکی می‌دهد ‫که گویی با اسکاتلند همدرد است 1246 01:18:15,320 --> 01:18:17,217 ‫و همان شیون دردناک را سر داده است 1247 01:18:17,864 --> 01:18:19,931 ‫آنچه گفتید چه بسا چنین باشد 1248 01:18:20,522 --> 01:18:23,562 ‫این بیدادگر را که بردن نام‌اش نیز ‫بر زبان‌مان داغ می‌نهد، 1249 01:18:23,773 --> 01:18:25,525 ‫روزگاری شریف می‌پنداشتند 1250 01:18:27,263 --> 01:18:28,405 ‫بنگر، کی‌ست که می‌آید؟ 1251 01:18:29,639 --> 01:18:30,877 ‫پسرعموی گرامی من 1252 01:18:31,148 --> 01:18:32,078 ‫خوش آمدی 1253 01:18:32,563 --> 01:18:33,564 ‫هان، شناختمش 1254 01:18:33,624 --> 01:18:36,586 ‫سرورم، این اسباب جدایی را هر چه زودتر ‫از میان بردار! 1255 01:18:36,935 --> 01:18:38,590 ‫آمین، سرورم 1256 01:18:39,563 --> 01:18:41,164 ‫اسکاتلند همانجا که بود هنوز هست؟ 1257 01:18:41,392 --> 01:18:42,807 ‫دریغا، سرزمین نگون‌بخت! 1258 01:18:43,910 --> 01:18:45,521 ‫از به یادآوردن خود نیز بیمناک است 1259 01:18:45,571 --> 01:18:48,484 ‫کجا می‌توانیم آن را سرزمین مادری بنامیم ‫که گورستان ماست 1260 01:18:48,672 --> 01:18:51,364 ‫آن‌جا که جز از همه‌جا بی‌خبران را… 1261 01:18:51,580 --> 01:18:54,746 ‫خنده بر لب نمی‌توان دید 1262 01:18:56,155 --> 01:19:00,381 ‫آن‌جا که آه و ناله‌ها ‫و فریادهای آسمان‌شکاف را 1263 01:19:00,510 --> 01:19:01,759 ‫گوش شنوایی نیست 1264 01:19:01,855 --> 01:19:05,808 ‫آن‌جا که اندوهِ جانکاه چیزی‌ست همه‌جا یاب 1265 01:19:06,507 --> 01:19:07,758 ‫تازه‌ترین مصیبت کدام است؟ 1266 01:19:08,088 --> 01:19:10,150 ‫مصیبت‌ها چنان دم به دم می‌رسند که 1267 01:19:10,201 --> 01:19:12,153 ‫از مصیبت ساعت پیش دم نمی‌توان زد 1268 01:19:12,410 --> 01:19:13,489 ‫از همسرم چه خبر؟ 1269 01:19:16,766 --> 01:19:17,522 ‫باری، خوب است 1270 01:19:18,862 --> 01:19:19,918 ‫و از فرزندانم؟ 1271 01:19:20,669 --> 01:19:21,469 ‫آن‌ها هم خوبند 1272 01:19:23,842 --> 01:19:25,944 ‫آن بیدادگر که آسایش‌شان را بر هم نزده است؟ 1273 01:19:27,417 --> 01:19:30,604 ‫نه، تا زمانی که من ترک‌شان می‌گفتم ‫در آسایش بودند 1274 01:19:32,873 --> 01:19:34,475 ‫در سخن‌گفتن کم مایه می‌گذارید 1275 01:19:34,864 --> 01:19:35,616 ‫بگویید چه شده است؟ 1276 01:19:35,666 --> 01:19:39,329 ‫چون بدین‌سو روی می‌کردم تا خبرهایی را ‫بیاورم که تاب آوردن‌شان را نداشتم، 1277 01:19:39,419 --> 01:19:42,877 ‫همه‌جا پیچیده بود که بسیاری از ‫مردان ارجمند سر به شورش برداشته‌اند 1278 01:19:43,211 --> 01:19:44,548 ‫اکنون زمان یاوری‌ست 1279 01:19:44,610 --> 01:19:47,062 ‫نگاه شما بر اسکاتلند سرباز می‌آفریند 1280 01:19:47,113 --> 01:19:50,383 ‫زنان را نیز به میدان جنگ می‌آورد ‫تا این مصیبت سهمگین را از میان بردارند 1281 01:19:50,433 --> 01:19:51,561 ‫ایشان را مژدگانی ده 1282 01:19:52,494 --> 01:19:53,731 ‫ما بدان‌سو می‌آییم 1283 01:19:54,409 --> 01:19:58,057 ‫پادشاه بزرگوار انگلستان ده‌هزار سپاهی را ‫به سرکردگیِ سیوار نیک‌خو به ما سپرده است 1284 01:19:58,107 --> 01:20:01,310 ‫سربازی توانمندتر و بهتر از او ‫در همۀ عالم مسیحیت نیست 1285 01:20:02,486 --> 01:20:05,379 ‫کاش این مژده را ‫با مژده‌ای پاسخ می‌توانستم گفت 1286 01:20:05,456 --> 01:20:07,674 ‫اما مرا سخنانی‌ست 1287 01:20:08,429 --> 01:20:10,681 ‫که می‌باید در فضای بیابان ‫به فغان بر زبان رانم 1288 01:20:10,869 --> 01:20:12,670 ‫تا به هیچ گوشی نرسد 1289 01:20:12,829 --> 01:20:13,935 ‫در چه بابی‌ست؟ 1290 01:20:14,325 --> 01:20:15,726 ‫در بابِ کار و بارِ همگان است 1291 01:20:16,404 --> 01:20:18,606 ‫یا دردی‌ست که ‫تنها یک سینه را مالامال می‌کند؟ 1292 01:20:18,781 --> 01:20:22,827 ‫دردی‌ست که هر خاطر شریفی را ‫از آن سهمی‌ست اما 1293 01:20:24,301 --> 01:20:25,833 ‫سهم اصلی تنها تو را ست 1294 01:20:27,109 --> 01:20:28,880 ‫اگر مرا ست، از من پنهان مدار 1295 01:20:29,782 --> 01:20:31,259 ‫زودتر بگو تا بدانم 1296 01:20:33,115 --> 01:20:35,893 ‫مبادا که گوش‌هاتان ‫زبان مرا تا ابد نفرین کنند 1297 01:20:36,883 --> 01:20:39,975 ‫چرا که آن‌ها را ‫با ناخوش‌ترین صدایی فرو می‌گیرد 1298 01:20:40,257 --> 01:20:41,780 ‫که هرگز نشنیده‌اید 1299 01:20:44,553 --> 01:20:45,536 ‫حدس می‌توانم زد 1300 01:20:48,206 --> 01:20:49,669 ‫بر کوشک شما شبیخون آورده‌اند 1301 01:20:49,856 --> 01:20:51,673 ‫و همسر و کودکان‌تان را… 1302 01:20:51,967 --> 01:20:54,428 ‫وحشیانه کشته‌اند ‫اگر بگویم که چه کرده‌اند، 1303 01:20:56,612 --> 01:21:00,398 ‫تن بی‌جان شما نیز بر تلِ کُشتگانِ ‫این آهوانِ در دام افتاده خواهد افتاد 1304 01:21:01,839 --> 01:21:03,069 ‫خدای مهربان! 1305 01:21:04,219 --> 01:21:06,325 ‫های، مرد! 1306 01:21:07,231 --> 01:21:08,782 ‫سخنان پردرد و غم را بر زبان آور 1307 01:21:09,358 --> 01:21:12,671 ‫غمی که بر زبان نیاید، در دل گران‌بار ‫چندان نجوا می‌کند 1308 01:21:12,782 --> 01:21:14,299 ‫تا که دل در هم شکند 1309 01:21:18,490 --> 01:21:20,101 ‫فرزندانم را نیز؟ 1310 01:21:21,680 --> 01:21:22,897 ‫همسر و فرزندان… 1311 01:21:23,174 --> 01:21:24,025 ‫و خدمتکاران 1312 01:21:24,347 --> 01:21:26,739 ‫- و هر که را که یافتند ‫- همسرم را… 1313 01:21:27,999 --> 01:21:29,493 ‫- نیز کُشتند؟ ‫- گفتم 1314 01:21:30,172 --> 01:21:31,247 ‫آرام باش 1315 01:21:32,495 --> 01:21:35,004 ‫بیا تا از کین‌خواهی بی‌کران دارویی بسازیم… 1316 01:21:35,215 --> 01:21:37,968 ‫- درمان این دردِ جانکاه را ‫- او بی‌بچه است 1317 01:21:41,558 --> 01:21:43,854 ‫و بچه‌های زیبای مرا؟ 1318 01:21:44,669 --> 01:21:45,900 ‫گفتی همه را؟ 1319 01:21:48,039 --> 01:21:49,281 ‫ای بوم شوم! 1320 01:21:49,533 --> 01:21:50,333 ‫همه؟ 1321 01:21:51,519 --> 01:21:54,720 ‫یعنی همۀ جوجگان زیبایم را با مادرشان ‫به یک تازش ناگهان کُشتند؟ 1322 01:21:54,771 --> 01:21:56,961 ‫- مردانه با آن دراُفت ‫- چنین می‌کنم 1323 01:21:57,962 --> 01:22:00,401 ‫اما مردانه نیز باید احساسش کنم 1324 01:22:01,935 --> 01:22:05,895 ‫چگونه از یاد توانم برد که ‫اینان بودند و مرا عزیزترینان بودند 1325 01:22:06,610 --> 01:22:09,088 ‫آیا آسمان نظاره کرد و جانب ایشان را نگرفت؟ 1326 01:22:11,231 --> 01:22:12,632 ‫مک‌داف روسیاه، 1327 01:22:14,211 --> 01:22:15,614 ‫اینان همه از برای تو به خاک افتادند 1328 01:22:15,664 --> 01:22:18,219 ‫برای منِ ناچیز ایشان که ‫گناهی نکرده بودند. برای خاطر من بود که 1329 01:22:18,269 --> 01:22:20,004 ‫مرگ به جان‌شان افتاد 1330 01:22:20,088 --> 01:22:21,940 ‫- خداوندا، اکنون آرامش‌شان ببخش ‫- این… 1331 01:22:22,131 --> 01:22:24,233 ‫آن سنگ فسانی باد که بر آن تیغ خویش تیز کنی 1332 01:22:24,509 --> 01:22:27,519 ‫غم را به خشم بدل کن ‫آتش دل را منشان 1333 01:22:27,641 --> 01:22:29,482 ‫- شعله‌ور کن ‫- کاش می‌توانستم چون زنان 1334 01:22:29,532 --> 01:22:31,379 ‫به چشم اشک بریزم ‫و به زبان لاف مردی زنم 1335 01:22:31,429 --> 01:22:32,554 ‫اما ای خدای مهربان 1336 01:22:32,628 --> 01:22:34,189 ‫دوری را همه از میان بردار 1337 01:22:34,240 --> 01:22:38,748 ‫و مرا و این دیوِ اسکاتلند را رویاروی بگذار 1338 01:22:39,068 --> 01:22:41,503 ‫و او را در تیغ‌رسِ من نِه 1339 01:22:43,151 --> 01:22:44,302 ‫اگر جان به‌در برد، 1340 01:22:47,560 --> 01:22:48,812 ‫تو نیز بر او ببخشای 1341 01:23:12,770 --> 01:23:14,522 ‫کِی بود آخرین باری که به راه افتاد؟ 1342 01:23:14,690 --> 01:23:16,742 ‫از زمانی که پادشاه به میدان جنگ رفته است، 1343 01:23:17,011 --> 01:23:19,666 ‫دیده‌ام که از بستر برمی‌خیزد 1344 01:23:19,856 --> 01:23:21,587 ‫بالاپوش‌اش را به دوش می‌افکند 1345 01:23:21,877 --> 01:23:23,340 ‫در گنجه‌اش را باز می‌کند 1346 01:23:23,781 --> 01:23:26,387 ‫کاغذی برمی‌دارد و تا می‌زند 1347 01:23:26,723 --> 01:23:28,424 ‫بر روی آن چیزی می‌نویسد و می‌خواند 1348 01:23:28,606 --> 01:23:30,145 ‫و سپس مهر می‌کند 1349 01:23:30,341 --> 01:23:32,482 ‫و دوباره به بستر بازمی‌گردد ‫لیک… 1350 01:23:33,001 --> 01:23:35,853 ‫این‌ها همه را در حالی می‌کند ‫که در خواب ژرف است 1351 01:23:35,904 --> 01:23:38,619 ‫در این جنب‌وجوشِ خواب‌آلوده ‫جز راه رفتن 1352 01:23:38,670 --> 01:23:42,584 ‫و کارهای دیگر، هیچ شنیده‌ای گهگاه چیزی بگوید؟ 1353 01:23:42,909 --> 01:23:46,300 ‫قربان، سخنانی می‌گوید که نمی‌خواهم ‫پشت سرش بازگو کنم 1354 01:23:46,842 --> 01:23:48,846 ‫نه به شما خواهم گفت و نه به هیچ‌کسِ دیگر 1355 01:23:49,109 --> 01:23:51,769 ‫تا شاهدی در میان نباشد ‫که بگوید درست می‌گویم 1356 01:23:52,275 --> 01:23:54,857 ‫های، دارد می‌آید 1357 01:24:01,376 --> 01:24:05,670 ‫همان کارها را می‌کند ‫به جان خودم، در خوابِ ژرف است 1358 01:24:05,808 --> 01:24:07,924 ‫پنهان شوید و نگاهش کنید 1359 01:24:08,116 --> 01:24:10,345 ‫- می‌بینی، چشم‌هایش باز است ‫- آری 1360 01:24:10,639 --> 01:24:13,650 ‫- اما حس بینایی‌شان بسته ‫- شمع را از کجا آورده؟ 1361 01:24:13,888 --> 01:24:16,815 ‫در کنارش بوده ‫به دستور او همیشه شمع در کنارش هست 1362 01:24:19,304 --> 01:24:20,572 ‫این چه کاری‌ست که می‌کند؟ 1363 01:24:21,533 --> 01:24:23,384 ‫ببین، چگونه دست‌هایش را به هم می‌ساید 1364 01:24:23,462 --> 01:24:26,593 ‫دیده‌ام که یک ربع ساعت همین‌کار را می‌کند 1365 01:24:32,052 --> 01:24:33,638 ‫هنوز یک لکۀ دیگر هست 1366 01:24:33,814 --> 01:24:35,224 ‫گوش دار! حرف می‌زند 1367 01:24:35,696 --> 01:24:37,395 ‫گم شو، لکۀ لعنتی! 1368 01:24:37,728 --> 01:24:39,190 ‫می‌گویم گم شو! 1369 01:24:39,621 --> 01:24:40,463 ‫یک، 1370 01:24:42,859 --> 01:24:43,660 ‫دو، 1371 01:24:44,580 --> 01:24:45,493 ‫خیلی خوب 1372 01:24:46,791 --> 01:24:48,040 ‫وقت کار است 1373 01:24:49,600 --> 01:24:51,391 ‫دوزخ چه دودناک است! 1374 01:24:52,000 --> 01:24:53,885 ‫اُف بر تو سرورم، اُف! 1375 01:24:54,011 --> 01:24:55,363 ‫سرباز و ترس؟ 1376 01:24:55,823 --> 01:24:57,605 ‫ما را چه ترسی‌ست از ‫این‌که کسی بداند یا نداند، 1377 01:24:57,655 --> 01:24:59,862 ‫هنگامی که هیچ‌کس را ‫قدرتِ بازخواست از ما نباشد؟ 1378 01:24:59,912 --> 01:25:00,713 ‫اما… 1379 01:25:01,538 --> 01:25:04,571 ‫که گمان می‌کرد که این همه خون ‫در تن پیرمرد باشد؟ 1380 01:25:05,816 --> 01:25:07,318 ‫سپهسالار فایف زنی داشت 1381 01:25:07,459 --> 01:25:09,288 ‫اکنون کجاست؟ 1382 01:25:11,094 --> 01:25:12,160 ‫چه؟ 1383 01:25:13,689 --> 01:25:16,719 ‫بس است، سرور من ‫بس است 1384 01:25:16,802 --> 01:25:18,800 ‫برو. برو 1385 01:25:18,851 --> 01:25:20,628 ‫تو از چیزی خبردار شده‌ای که نباید 1386 01:25:20,678 --> 01:25:22,647 ‫چیزهایی گفت که نمی‌بایست 1387 01:25:22,814 --> 01:25:24,191 ‫از این بابت یقین دارم 1388 01:25:25,060 --> 01:25:27,322 ‫باز بوی خون هست 1389 01:25:28,806 --> 01:25:31,081 ‫همۀ عطرهای عربستان 1390 01:25:31,132 --> 01:25:33,208 ‫بوی چسبیده به این دست کوچک را نخواهد برد 1391 01:25:33,497 --> 01:25:34,502 ‫وای! 1392 01:25:35,629 --> 01:25:37,132 ‫وای! وای! 1393 01:25:52,562 --> 01:25:54,456 ‫چه آهی! 1394 01:25:55,329 --> 01:25:57,671 ‫چه دل پُر دردی! 1395 01:25:59,442 --> 01:26:01,636 ‫این دردی‌ست که درمانش از من ساخته نیست 1396 01:26:02,401 --> 01:26:04,643 ‫اما من می‌شناسم کسانی را که در خواب ‫راه می‌رفته‌اند 1397 01:26:04,693 --> 01:26:06,604 ‫و در بستر به پاکی چشم از جهان بسته‌اند 1398 01:26:07,518 --> 01:26:08,399 ‫خدای من 1399 01:26:09,302 --> 01:26:10,612 ‫خدا همه‌مان را ببخشد! 1400 01:26:10,843 --> 01:26:13,116 ‫دست‌هایت را بشوی ‫بالاپوشت را بپوش 1401 01:26:13,469 --> 01:26:14,912 ‫چنین رنگ‌پریده منما 1402 01:26:16,183 --> 01:26:19,127 ‫باز می‌گویم، بنکوو در خاک خفته است 1403 01:26:19,314 --> 01:26:20,923 ‫از گور بیرون نمی‌تواند آمد 1404 01:26:21,409 --> 01:26:23,218 ‫زمزمه‌های ناشایستی بر زبان‌هاست 1405 01:26:23,871 --> 01:26:26,892 ‫کارهای ناهنجار دردسرهای ناهنجار می‌زاید 1406 01:26:27,914 --> 01:26:32,152 ‫سرهای آلایشناک رازهای خود را ‫در گوشِ کر بالش‌هاشان فرو می‌خوانند 1407 01:26:32,432 --> 01:26:34,949 ‫او را به کشیش بیشتر نیاز است تا به پزشک 1408 01:26:36,310 --> 01:26:38,455 ‫- الان به بستر می‌رود؟ ‫- یکسر 1409 01:26:38,623 --> 01:26:40,125 ‫بر در روازه می‌کوبند 1410 01:26:40,542 --> 01:26:41,836 ‫بیا، بیا 1411 01:26:43,255 --> 01:26:44,299 ‫بیا، بیا 1412 01:26:44,845 --> 01:26:46,095 ‫دستت را به من ده 1413 01:26:47,600 --> 01:26:49,643 ‫کار شده را ناشده نتوان کرد 1414 01:26:52,127 --> 01:26:53,108 ‫به بستر 1415 01:26:54,510 --> 01:26:55,404 ‫به بستر 1416 01:26:56,652 --> 01:26:57,453 ‫به بستر! 1417 01:26:59,667 --> 01:27:00,664 ‫به بستر! 1418 01:27:11,066 --> 01:27:12,817 ‫این که پیش روی ماست، کدام جنگل است؟ 1419 01:27:13,020 --> 01:27:14,188 ‫جنگلِ بِرنام 1420 01:27:15,047 --> 01:27:17,127 ‫سپاه انگلیس نزدیک است ‫به سرکردگیِ مالکوم 1421 01:27:17,178 --> 01:27:19,282 ‫و پسرعمویش سیوارد و مک‌داف بزرگوار 1422 01:27:19,791 --> 01:27:21,493 ‫آتش انتقام در دل‌شان زبانه می‌کِشد 1423 01:27:21,602 --> 01:27:22,755 ‫بیدادگر چه می‌کند؟ 1424 01:27:23,159 --> 01:27:25,635 ‫قلعۀ بزرگِ دانسینین را سخت باروبندی می‌کند 1425 01:27:26,326 --> 01:27:29,310 ‫برخی او را دیوانه می‌دانند ‫و دیگرانی که از او نه‌چندان بیزارند، 1426 01:27:29,360 --> 01:27:31,511 ‫نام این کار را ‫خشم و خروش دلاورانه می‌گذارند 1427 01:27:31,854 --> 01:27:34,457 ‫اما، بی‌گمان بیماری سرکش خویش را 1428 01:27:34,508 --> 01:27:35,695 ‫دیگر بند نمی‌تواند زد 1429 01:27:35,859 --> 01:27:39,035 ‫اکنون حس می‌کند که جنایت‌های پنهانش ‫به دستانش چسبیده است 1430 01:27:39,674 --> 01:27:41,675 ‫فرمانبران‌اش از پی فرمان از جای می‌جنبند 1431 01:27:42,033 --> 01:27:43,035 ‫نه از سر مِهر 1432 01:27:43,752 --> 01:27:46,505 ‫اکنون حس می‌کند که ردای پادشاهی ‫بر اندام وی برازنده نیست 1433 01:27:46,906 --> 01:27:49,358 ‫همچون دُزدکی کوتوله ‫که قبای غول را بر تن کرده باشد 1434 01:27:50,042 --> 01:27:54,690 ‫شیطان سیَه‌رویت کند، ‫کله‌پوکِ رنگِ رو پریده! 1435 01:27:55,405 --> 01:27:57,111 ‫این قیافۀ ابلهانه چیست؟ 1436 01:27:57,766 --> 01:27:59,824 ‫- ده هزار اند… ‫- ده هزار غاز، ناکَس؟ 1437 01:28:00,261 --> 01:28:01,160 ‫سرباز، قربان 1438 01:28:01,211 --> 01:28:05,394 ‫برو چهره‌ات را خونین کن تا سرخیِ خون ‫سفیدی ترست را بپوشاند، پسرکِ بی‌جگر 1439 01:28:05,498 --> 01:28:07,975 ‫کدام سربازان، احمق؟ 1440 01:28:08,558 --> 01:28:09,634 ‫جان‌ات برآید! 1441 01:28:09,728 --> 01:28:12,400 ‫گونه‌هایت که به رنگ گچ است، ‫ترس در دل‌های دیگران می‌نشاند 1442 01:28:12,450 --> 01:28:14,894 ‫کدام سربازان، رنگ‌پریده؟ 1443 01:28:15,082 --> 01:28:16,689 ‫سپاه انگلستان، قربان 1444 01:28:16,807 --> 01:28:18,025 ‫برو گورت را گم کن 1445 01:28:18,778 --> 01:28:19,695 ‫سیتن! 1446 01:28:21,202 --> 01:28:23,076 ‫بیمار دل می‌شوم وقتی می‌بینم… 1447 01:28:23,266 --> 01:28:24,746 ‫سیتن، گوش دار! 1448 01:28:25,080 --> 01:28:27,367 ‫این زوری که می‌آورند ‫یا مرا شادی همیشگی می‌بخشد، 1449 01:28:27,417 --> 01:28:28,819 ‫یا هم‌امروز از جای برمی‌کَند 1450 01:28:29,216 --> 01:28:30,517 ‫من دراز زیسته‌ام 1451 01:28:30,850 --> 01:28:33,261 ‫زندگی‌ام را روی به سوی خزان 1452 01:28:33,783 --> 01:28:36,768 ‫و برگ‌ریزان است ‫و مرا به آنچه رهاوردِ پیری‌ست، 1453 01:28:36,820 --> 01:28:38,980 ‫از عزت و مهر و فرمان‌بری… 1454 01:28:39,135 --> 01:28:41,402 ‫و خیلِ دوستان، ‫چشم نمی‌باید داشت 1455 01:28:42,580 --> 01:28:43,330 ‫سیتن! 1456 01:28:43,650 --> 01:28:44,616 ‫تازه چیست؟ 1457 01:28:44,918 --> 01:28:46,870 ‫گزارش‌ها همه درست بوده، سرورم 1458 01:28:47,036 --> 01:28:50,335 ‫تا گوشت بر استخوانم هست، خواهم جنگید 1459 01:28:50,547 --> 01:28:52,194 ‫- جوشن‌ام را بده ‫- هنوز به آن نیازی نیست 1460 01:28:52,244 --> 01:28:53,190 ‫می‌خواهم بپوشمش 1461 01:28:53,241 --> 01:28:55,317 ‫باز هم سوار بفرستید ‫همه‌جا را بگردید 1462 01:28:55,442 --> 01:28:57,243 ‫هر که را دم از ترس زد، به دار آویزید 1463 01:28:58,334 --> 01:28:59,734 ‫جوشنم را بده 1464 01:29:01,709 --> 01:29:03,067 ‫بیمارت چگونه است، پزشک؟ 1465 01:29:03,118 --> 01:29:04,737 ‫چندان بیمار نیست، سرورم 1466 01:29:04,788 --> 01:29:08,452 ‫آزرده است، ‫و هجوم خیال‌ها آسوده‌اش نمی‌گذارد 1467 01:29:10,314 --> 01:29:11,458 ‫درمانش کن 1468 01:29:11,714 --> 01:29:15,173 ‫خاطر بیمار را درمان نمی‌توانی کرد؟ 1469 01:29:15,554 --> 01:29:17,956 ‫اندوه ریشه‌کرده در جان را ‫از آن برنمی‌توانی کَند؟ 1470 01:29:18,010 --> 01:29:20,684 ‫نقش پریشانی را از مغز نمی‌توانی بُرد؟ ‫و با… 1471 01:29:20,824 --> 01:29:22,403 ‫نوش دارویی فراموش‌زا 1472 01:29:22,533 --> 01:29:25,536 ‫بارِ گران‌افتاده بر دل را از سینۀ گران‌بار ‫نمی‌توانی سترد؟ 1473 01:29:26,306 --> 01:29:29,033 ‫این دردی‌ست که بیمار خود می‌باید درمان کند 1474 01:29:30,943 --> 01:29:32,957 ‫پس پزشکی‌ات را پیش سگان انداز 1475 01:29:33,312 --> 01:29:34,585 ‫که مرا هیچ به کار نیاید 1476 01:29:34,891 --> 01:29:35,962 ‫سیتن… 1477 01:29:36,424 --> 01:29:37,591 ‫سوار بفرست 1478 01:29:38,440 --> 01:29:41,130 ‫تا جنگل برنام به سوی دانسینین نیامده است 1479 01:29:41,280 --> 01:29:44,269 ‫مرا نه از مرگ بیم است ‫و نه از هیچ‌چیز مرگ‌آور 1480 01:29:46,065 --> 01:29:48,945 ‫هر سربازی شاخه‌ای ببُرد 1481 01:29:49,270 --> 01:29:50,865 ‫و پیش روی خود دارد 1482 01:29:51,100 --> 01:29:52,242 ‫به چشم 1483 01:29:52,644 --> 01:29:55,282 ‫ما جز این نمی‌دانیم که بیدادگر آسوده‌خاطر 1484 01:29:55,502 --> 01:29:58,713 ‫در دانسنین نشسته است و می‌گذارد که ‫آن را در میان گیریم 1485 01:29:58,894 --> 01:30:00,216 ‫تنها امیدش همین است 1486 01:30:00,467 --> 01:30:03,514 ‫و هیچ‌کس در خدمت او نمی‌ماند ‫مگر آنان که ناگزیرند 1487 01:30:03,848 --> 01:30:05,476 ‫و دل‌شان نیز در این کار نیست 1488 01:30:05,597 --> 01:30:08,524 ‫درفش‌ها را بر باروهای بیرونی بیاویزید 1489 01:30:08,702 --> 01:30:10,861 ‫هنوز فریاد «دارند می‌آیند» برپاست 1490 01:30:10,988 --> 01:30:14,359 ‫اما استواری دژ ما هر محاصره‌ای را ‫به سُخره می‌گیرد 1491 01:30:14,410 --> 01:30:18,719 ‫بگذار این‌جا چندان بمانند ‫که گرسنگی و بیماری فرو خورَدِشان 1492 01:30:53,032 --> 01:30:54,568 ‫سپاهِ یکمِ ما را رهبری کنید 1493 01:30:55,027 --> 01:30:58,553 ‫مک‌داف گران‌قدر و ما دیگر کارها را ‫بر عهده خواهیم گرفت بر حسب نقشۀ جنگ 1494 01:30:58,910 --> 01:31:01,541 ‫ما را کاری جز این نیست که ‫امشب سپاه بیدادگر را بیابیم و 1495 01:31:01,591 --> 01:31:04,169 ‫اگر ایشان را نتوانیم شکست، ‫ما خود شکسته به! 1496 01:31:04,824 --> 01:31:07,258 ‫برای رسیدن به آن، پیش به سوی جنگ 1497 01:31:35,024 --> 01:31:37,074 ‫از این سو! از این سو! 1498 01:31:37,648 --> 01:31:39,736 ‫اگر آنانی که می‌بایست در صف ما باشند ‫به ایشان نپیوسته بودند، 1499 01:31:39,786 --> 01:31:42,491 ‫پنجه در پنجه با ایشان درمی‌افتادیم 1500 01:31:42,817 --> 01:31:44,829 ‫و ایشان را تا سرزمین‌شان پس می‌راندیم 1501 01:31:45,332 --> 01:31:46,790 ‫اکنون دیگر نزدیکیم 1502 01:31:47,730 --> 01:31:50,171 ‫نقابِ شاخه‌ها را بیفکنید 1503 01:31:50,356 --> 01:31:52,399 ‫و همان بنمایید که هستید 1504 01:31:52,457 --> 01:31:54,179 ‫کرناها را همه زبان بگشایید 1505 01:31:54,531 --> 01:31:59,940 ‫یک‌نفس در این پیشاهنگانِ پرغوغای ‫سودای مرگ و خون دردمید! 1506 01:32:02,902 --> 01:32:03,990 ‫این صدای چیست؟ 1507 01:32:06,843 --> 01:32:08,544 ‫فریاد زنان است، سرورم 1508 01:32:11,293 --> 01:32:13,341 ‫مزۀ ترس را گویی فراموش کرده‌ام 1509 01:32:14,077 --> 01:32:17,473 ‫روزگاری بود که از شنیدن فریادی در دل شب ‫سراپایم یخ می‌بست 1510 01:32:18,098 --> 01:32:20,978 ‫و از حکایتی هولناک ‫موهایم چنان راست می‌شدند 1511 01:32:21,029 --> 01:32:23,610 ‫که گویی… جان دارند 1512 01:32:24,162 --> 01:32:25,363 ‫فریاد از چه بود؟ 1513 01:32:27,518 --> 01:32:29,119 ‫سرورم، ملکه… 1514 01:32:29,575 --> 01:32:30,376 ‫مُرده است 1515 01:32:39,423 --> 01:32:41,425 ‫روزی می‌بایست می‌مُرد 1516 01:32:46,292 --> 01:32:48,494 ‫زمانی می‌بایست این خبر را می‌آوردند 1517 01:32:49,647 --> 01:32:50,827 ‫فردا 1518 01:32:52,501 --> 01:32:55,001 ‫و فردا و فردا 1519 01:32:56,301 --> 01:33:00,721 ‫می‌خزد با گام‌های کوچک ‫از روزی به روزی تا که 1520 01:33:01,525 --> 01:33:03,350 ‫بسپارد به پایان رشتۀ طومارِ هر دوران 1521 01:33:05,669 --> 01:33:09,529 ‫و دیروزان کجا بودست ما دیوانگان را ‫جز نشانی از غباراندوده راهِ مرگ 1522 01:33:12,447 --> 01:33:13,248 ‫فرو میر 1523 01:33:15,012 --> 01:33:16,376 ‫ای شمعک، فرو میر! 1524 01:33:17,851 --> 01:33:19,703 ‫که نباشد زندگانی هیچ جز سایه‌ای لغزان 1525 01:33:20,821 --> 01:33:24,011 ‫و بازی‌پیشه‌ای نادان که بازد چندگاهی ‫پُرخروش و جوش نقشی اندرین میدان 1526 01:33:24,061 --> 01:33:26,226 ‫و آن‌گه هیچ! زندگی افسانه‌ای ست… 1527 01:33:27,704 --> 01:33:29,005 ‫کز لب شوریده‌مغزی گفته آید 1528 01:33:31,254 --> 01:33:34,200 ‫سربه‌سر خشم و هیاهو ‫لیک بی‌معنا! 1529 01:33:37,623 --> 01:33:38,625 ‫سرورم… 1530 01:33:38,955 --> 01:33:42,466 ‫چیزی را که دیده‌ام باید گزارش دهم ‫اما نمی‌دانم چگونه 1531 01:33:42,951 --> 01:33:44,929 ‫باری، بفرما، آقا 1532 01:33:45,062 --> 01:33:47,809 ‫چشمم به برنام بود که ناگاه به نظرم آمد که 1533 01:33:48,933 --> 01:33:50,898 ‫جنگل به راه افتاده است 1534 01:33:53,632 --> 01:33:56,235 ‫اگر چنین نبود، ‫هر بلایی که می‌خواهید به سر من بیاورید 1535 01:33:57,327 --> 01:34:01,209 ‫از سه‌فرسنگی بیشۀ رَوندۀ را می‌توان دید 1536 01:34:02,718 --> 01:34:04,674 ‫اگر دروغ گفته باشی، 1537 01:34:05,337 --> 01:34:09,432 ‫به همین درخت آویزانت می‌کنم ‫تا جان‌ات برآید 1538 01:34:11,873 --> 01:34:15,679 ‫«تا زمانی که جنگل برنام ‫به دانسینین برنیامده است، مترس» 1539 01:34:16,864 --> 01:34:18,950 ‫و اکنون جنگل به سوی دانسینین برمی‌آید 1540 01:34:21,831 --> 01:34:22,875 ‫سلاح برگیرید! 1541 01:34:23,751 --> 01:34:25,379 ‫سلاح برگیرید و بیرون شوید! 1542 01:34:27,734 --> 01:34:30,054 ‫اگر همان پدید آید که او گفت، 1543 01:34:30,772 --> 01:34:34,605 ‫دیگر نه جای ماندن است و نه راه گریز 1544 01:34:34,670 --> 01:34:37,026 ‫زنگ آژیر را بنوازید! 1545 01:34:37,178 --> 01:34:40,157 ‫وزان شو، ای باد! ‫روان شو، ای بلا! 1546 01:34:40,950 --> 01:34:43,895 ‫لااقل جوشن‌پوش با مرگ هم‌آغوش شویم! 1547 01:35:26,910 --> 01:35:27,995 ‫نامت چیست؟ 1548 01:35:29,506 --> 01:35:31,208 ‫شنیدنش لرزه بر اندامت خواهد انداخت 1549 01:35:31,415 --> 01:35:32,215 ‫هرگز 1550 01:35:33,088 --> 01:35:36,469 ‫اگر چه نامت سوزان‌تر از آتش دوزخ باشد 1551 01:35:38,365 --> 01:35:39,808 ‫نامم مکبث است 1552 01:35:42,400 --> 01:35:46,654 ‫ابلیس نیز نمی‌توانست نامی ‫نفرت‌انگیزتر از این در گوشم فروخواند 1553 01:35:47,303 --> 01:35:48,944 ‫نه، نه ترسناک‌تر از این 1554 01:35:49,030 --> 01:35:51,330 ‫دروغ می‌گویی، بیدادگر نفرت‌انگیز 1555 01:35:52,150 --> 01:35:55,254 ‫با شمشیرم نشان خواهم داد که تو دروغگویی 1556 01:35:58,063 --> 01:35:59,678 ‫تو از مادر زاده شدی 1557 01:37:37,416 --> 01:37:40,368 ‫برگرد، «سگ دوزخ پا»، برگرد! ‫(سگ پاسبان دوزخ در اساطیر یونان) 1558 01:37:47,813 --> 01:37:51,138 ‫از میان این همه مردان ‫تنها از تو روگردان‌ام اما بازگرد و برو 1559 01:37:51,662 --> 01:37:54,477 ‫که روانِ من هم‌اکنون ‫از خونِ کسان‌ات گرانبار است 1560 01:37:54,673 --> 01:37:55,896 ‫مرا هیچ بهرِ گفتن نیست 1561 01:37:57,408 --> 01:37:58,861 ‫زبانِ من زبانۀ شمشیر است 1562 01:37:59,184 --> 01:38:02,033 ‫تیغ‌ات را بر تارک‌های زخم‌پذیر بیازمای 1563 01:38:02,092 --> 01:38:03,406 ‫مرا جانی طلسم شده است که 1564 01:38:03,457 --> 01:38:05,959 ‫نمی‌باید به کسی سپرده شود ‫که از مادری زاده شده باشد 1565 01:38:06,034 --> 01:38:07,335 ‫امید از طلسمت بردار 1566 01:38:08,497 --> 01:38:11,387 ‫از همان شیطانی که تاکنون ‫خدمتش را کرده‌ای بپرس تا به تو بگوید 1567 01:38:11,437 --> 01:38:14,556 ‫که مک‌داف را نابه‌هنگام ‫از شکم مادر بیرون کشیده‌اند 1568 01:38:16,862 --> 01:38:19,144 ‫بُریده باد زبانی که با من چنین گوید 1569 01:38:22,212 --> 01:38:23,463 ‫من با تو نخواهم جنگید 1570 01:38:23,580 --> 01:38:25,285 ‫پس تسلیم شو، بزدل 1571 01:38:25,613 --> 01:38:26,998 ‫تسلیم نخواهم شد 1572 01:38:27,223 --> 01:38:29,451 ‫تا در پیشگاه آن جوانک، مالکوم، بر زمین بوسه زنم 1573 01:38:29,501 --> 01:38:31,713 ‫و مردم بی‌سروپا دشنام‌بارانم کنند 1574 01:38:32,518 --> 01:38:35,571 ‫گر چه جنگل برنام به دانسینین ‫برآمده و با تو رویاروی‌ام که 1575 01:38:35,793 --> 01:38:38,601 ‫از مادر زاده نشدی ‫اما من واپسین کوشش خود را خواهم کرد 1576 01:38:40,611 --> 01:38:41,732 ‫بزن، مک‌داف 1577 01:38:43,934 --> 01:38:47,159 ‫و لعنت بر کسی که بگوید: ‫«بس است، دست بدار» 1578 01:40:20,503 --> 01:40:21,711 ‫درود… 1579 01:40:22,498 --> 01:40:24,007 ‫پادشاه اسکاتلند! 1580 01:40:25,026 --> 01:40:25,860 ‫درود… 1581 01:40:26,617 --> 01:40:28,975 ‫پادشاه اسکاتلند! 1582 01:40:29,434 --> 01:40:33,984 ‫درود، پادشاه اسکاتلند! ‫درود، پادشاه اسکاتلند! 1583 01:41:26,000 --> 01:41:32,000 ‫« زیرنویس از علی اکبر دوست دار و علی نصرآبادی » ‫:. Ali EmJay & Ali99 .: 1584 01:41:32,500 --> 01:41:36,500 فیلم های خارجی کامل و بدون حذفیات را از رسا مووی دانلود کنید: RasaMovie.Com « اینستاگرام ما حتما فالو شود @zardcinema » 1585 01:41:37,000 --> 01:41:40,000 برگرفته از برگردان‌های آقایان داریوش آشوری و عبدالرحیم احمدی