1 00:00:06,500 --> 00:00:07,583 ‫چیکار کردی استیون؟ 2 00:00:08,050 --> 00:00:10,540 ‫[آنچه گذشت...] 3 00:00:10,541 --> 00:00:13,333 ‫بلد نیستم وقایع اخیر رو توضیح بدم. 4 00:00:13,416 --> 00:00:16,416 ‫- آخه تو کی هستی؟ ‫- من خادم خونسم. کالبدشم. 5 00:00:16,708 --> 00:00:20,375 ‫از افراد آسیب‌پذیر محافظت کرده ‫و احکام عدل خونس رو اجرا می‌کنیم. 6 00:00:20,625 --> 00:00:23,541 ‫خونس ملت رو خیلی دیر مجازات می‌کنه. 7 00:00:23,833 --> 00:00:26,152 ‫آموت با ریشه‌کن کردن ‫تصمیمات خبیثانه، 8 00:00:26,176 --> 00:00:28,041 ‫مسیر نیکی رو نمایان می‌سازه. 9 00:00:28,125 --> 00:00:29,166 ‫آموت رو پیدا کردیم. 10 00:00:29,916 --> 00:00:31,828 ‫وقتی ملت ‫کرور کرور و بی‌رحمانه... 11 00:00:31,852 --> 00:00:33,583 ‫دنیا رو مملو از گناه می‌کنن، 12 00:00:33,833 --> 00:00:36,500 ‫حقشونه که ایشون اعمالشون رو قضاوت کنه. 13 00:00:36,583 --> 00:00:37,958 ‫بقیه خدایان چی؟ 14 00:00:38,083 --> 00:00:40,333 ‫همین‌جوری دست رو دست می‌ذارن ‫که یکی آموت رو رها کنه؟ 15 00:00:40,416 --> 00:00:42,175 ‫واسه تشکیل جلسه با خدایان، 16 00:00:42,199 --> 00:00:43,958 ‫باید خشمشون رو برانگیزیم. 17 00:00:44,500 --> 00:00:46,259 ‫آموت رو محرمانه دفن کرده بودن. 18 00:00:46,283 --> 00:00:48,041 ‫حتی خدایان هم جاش رو بلد نیستن. 19 00:00:48,208 --> 00:00:49,621 ‫ولی حتما یکی ‫اطلاعاتی داشته دیگه. 20 00:00:49,645 --> 00:00:51,458 ‫یکی داشته. ‫طرف مدجایی به نام سنفوئه. 21 00:00:51,708 --> 00:00:54,625 ‫اگه تابوت‌دان سنفو رو پیدا کنی، ‫مقبره‌اش رو هم پیدا می‌کنی. 22 00:00:54,958 --> 00:00:57,333 ‫نقشه‌ی چیز به شدت عظیمیه. 23 00:01:00,166 --> 00:01:03,541 ‫اگه از شکل آسمون ‫تو همون روز خبر نداشته باشیم، 24 00:01:03,625 --> 00:01:04,708 ‫بدبخت می‌شیم. 25 00:01:05,291 --> 00:01:09,125 ‫خدایان که حبسم کردن، ‫به مارک بگو آزادم کنه. 26 00:01:16,625 --> 00:01:19,750 ‫- مارک؟ ‫- می‌خوام مسئله‌ای رو به خاطر داشته باشی: 27 00:01:19,916 --> 00:01:21,965 ‫من با عذاب و شکنجه تو شکل گرفتم. 28 00:01:21,989 --> 00:01:23,458 ‫پیروزیم رو مدیون خودتم. 29 00:01:25,000 --> 00:01:32,000 « رسامووی و زردفیلم - مرجع دانلود فیلم و سریال رایگان و کامل » RasaMovie.Com « ما را در اینستاگرام حتما دنبال کنید: @rasamovie » 30 00:01:32,200 --> 00:01:39,200 « رسامووی و زردفیلم - مرجع دانلود فیلم و سریال رایگان و کامل » RasaMovie.Com « ما را در اینستاگرام حتما دنبال کنید: @rasamovie » 31 00:02:02,900 --> 00:02:17,900 « رسامووی و زردفیلم - مرجع دانلود فیلم و سریال رایگان و کامل » RasaMovie.Com « ما را در اینستاگرام حتما دنبال کنید: @rasamovie » 32 00:02:55,708 --> 00:03:00,250 ‫استیون. بلند شو. بجنب. ‫بلند شو دیگه! 33 00:03:55,550 --> 00:03:56,900 ‫یکی رو در حین فرار دیدم! 34 00:03:59,500 --> 00:04:01,400 ‫اطراف وانته رو بگردین. 35 00:04:21,000 --> 00:04:22,300 ‫ظاهرا مرده. 36 00:04:33,600 --> 00:04:34,500 ‫دور بزن! دور بزن! 37 00:04:34,700 --> 00:04:35,850 ‫اوناهاش! 38 00:05:18,166 --> 00:05:19,208 ‫چیه؟ 39 00:05:37,708 --> 00:05:40,958 ‫دیگه نباید وقت تلف کنیم. ‫حتما هارو داره برمی‌گرده مقبره‌اش. 40 00:05:42,833 --> 00:05:45,375 ‫ببین، اگه همین‌طور باشه، ‫باید مارک کمکمون کنه، خب؟ 41 00:05:46,250 --> 00:05:47,833 ‫کاملا درسته. دیدی؟ ‫خودش درک می‌کنه. 42 00:05:48,500 --> 00:05:50,375 ‫- نه. ‫- نه؟ 43 00:05:50,958 --> 00:05:56,125 ‫نه. آخه جریان از این قراره ‫که من و مارک قراری گذاشته بودیم... 44 00:05:56,875 --> 00:06:00,333 ‫که وقتی کارش با خونس تموم شد، ‫کلا بذاره و بره. 45 00:06:00,458 --> 00:06:01,779 ‫ولی تو قرارمون ‫ذکر نکرده بودیم... 46 00:06:01,803 --> 00:06:03,791 ‫جناب‌عالی لیلا و خودمون رو ‫به کشتن بدی، مگه نه؟ 47 00:06:03,958 --> 00:06:06,291 ‫- من چنین کاری رو برنمی‌تابم. ‫- با هم قرار گذاشته بودین؟ 48 00:06:07,500 --> 00:06:09,458 ‫قرار گذاشتین که دیگه تو زندگی من ‫نقشی نداشته باشه؟ 49 00:06:11,125 --> 00:06:15,000 ‫اون‌وقت به نظرتون بهتر نبود ‫من هم از قرارتون خبر داشته باشم؟ 50 00:06:17,500 --> 00:06:19,083 ‫وای. 51 00:06:20,416 --> 00:06:23,750 ‫خب، مگه خودش از قبل ‫باهات قطع رابطه نکرده بود؟ 52 00:06:25,750 --> 00:06:29,875 ‫آره. اصلا مهم نیست. ‫بهترین خصوصیتش زرهش بود دیگه، مگه نه؟ 53 00:06:30,041 --> 00:06:31,333 ‫زرهش رو هم که دیگه نداشت. 54 00:06:31,416 --> 00:06:33,384 ‫استیون، زود باش ‫جسممون رو بهم بده. 55 00:06:33,408 --> 00:06:35,375 ‫داریم مأموریتی انتحاری رقم می‌زنیم. 56 00:06:35,958 --> 00:06:38,375 ‫به‌علاوه، خودم می‌شناسمش. ‫اگه باشه، می‌خواد تنهایی همه کارها رو بکنه. 57 00:06:38,625 --> 00:06:40,875 ‫اون‌طوری نمی‌شه. ‫چنین کاری نمی‌کنیم. 58 00:06:41,541 --> 00:06:45,833 ‫چنین کاری نمی‌کنیم. ‫خودم و خودت می‌زنیم به دل جاده. 59 00:06:47,125 --> 00:06:50,166 ‫- بقیه مسیر رو پیاده می‌ریم. ‫- باشه، خیلی‌خب. 60 00:07:46,416 --> 00:07:49,500 ‫اوناهاشن. بریم جلوتر. 61 00:07:50,833 --> 00:07:52,458 ‫ظاهرا وارد مقبره شدن. 62 00:07:52,541 --> 00:07:54,833 ‫باید راه دیگه‌ای پیدا کنیم ‫که زودتر به آموت برسیم. 63 00:08:10,916 --> 00:08:11,916 ‫سلام. 64 00:08:19,291 --> 00:08:20,541 ‫ببینیم تدارکاتی پیدا می‌کنیم یا نه. 65 00:08:41,208 --> 00:08:42,875 ‫- ظاهرا ترسیدی. ‫- نه‌خیر. 66 00:08:43,291 --> 00:08:44,916 ‫خب، به نفعته که بترسی. 67 00:08:45,000 --> 00:08:48,250 ‫خونس که نباشه، زرهی نداریم، ‫ترمیم نمی‌شیم، قدرتی نداریم. 68 00:08:48,458 --> 00:08:50,134 ‫آره، خیال می‌کردم ‫خبری از تو هم نباشه. 69 00:08:50,158 --> 00:08:51,833 ‫خودت همین رو گفته بودی دیگه، مگه نه؟ 70 00:08:52,125 --> 00:08:54,541 ‫ولی لابد با بارو کردن حرف‌هات... 71 00:08:54,625 --> 00:08:56,083 ‫نشون می‌دم چقدر احمقم. 72 00:08:56,166 --> 00:08:58,708 ‫ببین، کاش می‌تونستم یهو ناپدید بشم. ‫جدی می‌گم. 73 00:08:58,916 --> 00:09:00,625 ‫ولی متأسفانه هنوز هم هستم. 74 00:09:00,958 --> 00:09:02,844 ‫اگه بخوای چنین کاری کنی، ‫حداقل باید به خاطر... 75 00:09:02,868 --> 00:09:04,333 ‫لیلا هم که شده، ‫هوشمندانه عمل کنی. 76 00:09:04,583 --> 00:09:06,708 ‫من تجربه چنین شرایطی رو دارم. 77 00:09:07,000 --> 00:09:10,166 ‫من هم دارم. جسممون یکسانه دیگه، مگه نه؟ 78 00:09:11,083 --> 00:09:13,416 ‫تجربیاتت تو همین جسمه دیگه. ‫تو حافظه عضلانی نهفته شده. 79 00:09:13,500 --> 00:09:15,083 ‫آها، مطمئن نیستم همین‌طور باشه. صرفا... 80 00:09:15,166 --> 00:09:17,208 ‫- خب حالا. ‫- من هستم. 81 00:09:17,750 --> 00:09:19,625 ‫- تنها نیستی. ‫- خودم می‌دونم تنها نیستم. 82 00:09:20,166 --> 00:09:22,208 ‫خودم می‌دونم اصلا تنها نیستم. ‫لیلا همراهمه. 83 00:09:23,208 --> 00:09:25,333 ‫- هوام رو داره. ‫- عاشق شدی؟ 84 00:09:25,625 --> 00:09:26,833 ‫عاشق همسرم شدی؟ 85 00:09:26,916 --> 00:09:28,063 ‫ممنونم که نگرانمونی رفیق. 86 00:09:28,087 --> 00:09:30,208 ‫جدی می‌گم. ولی خودمون ‫بقیه‌اش رو ردیف می‌کنیم. 87 00:09:30,666 --> 00:09:32,125 ‫استیون، قسم می‌خورم... 88 00:09:32,208 --> 00:09:33,404 ‫اگه دستور تهیه شیک پروتئین... 89 00:09:33,428 --> 00:09:35,208 ‫و این‌جور چیزها رو ‫لازم داشتم، خبرت می‌کنم. 90 00:09:35,333 --> 00:09:36,666 ‫خودمون رو از پرتگاه می‌اندازم پایین‌ها! 91 00:09:56,458 --> 00:09:59,541 ‫باید اعتراف کنم که کل عمرم ‫منتظر چنین کاری بودم. 92 00:10:00,083 --> 00:10:01,500 ‫همین ماجراجوییمون رو می‌گم. 93 00:10:02,916 --> 00:10:06,416 ‫- متوجهم. آدم دنبال کارهای نکرده است دیگه. ‫- آره. 94 00:10:11,708 --> 00:10:12,875 ‫بوی خودش رو می‌دی. 95 00:10:14,916 --> 00:10:17,875 ‫- البته باید هم بدی دیگه، مگه نه؟ ‫- آره. 96 00:10:21,250 --> 00:10:23,250 ‫مارک داره سعی می‌کنه ‫ازت مقابل خونس محافظت کنه. 97 00:10:23,833 --> 00:10:25,791 ‫- چی؟ ‫- واسه همین تو رو از خودش پس می‌زده. 98 00:10:26,541 --> 00:10:28,548 ‫گمون می‌کنه خونس می‌خواد ‫تو رو کالبد خودش کنه، 99 00:10:28,572 --> 00:10:29,833 ‫ولی نمی‌ذاره چنین کاری بکنه. 100 00:10:30,750 --> 00:10:33,166 ‫چیزی نیست. ‫صرفا حس کردم بهتره خبر داشته باشی. 101 00:10:36,000 --> 00:10:37,000 ‫شرمنده‌ام. 102 00:10:38,750 --> 00:10:40,416 ‫واسه چی الان داری بهم می‌گی؟ 103 00:10:42,666 --> 00:10:45,541 ‫چه بدونم. ‫با خودم گفتم حق داری خبر داشته باشی. 104 00:10:48,500 --> 00:10:50,166 ‫خب، تصمیمش که با خودش نبود. 105 00:10:51,666 --> 00:10:55,041 ‫من دنبال محافظت نیستم. ‫دنبال صداقتم. 106 00:10:57,000 --> 00:11:01,541 ‫- آره. درک می‌کنم. ‫- خودت این‌جوری هستی، مگه نه؟ 107 00:11:03,416 --> 00:11:06,833 ‫چه‌جوری؟ صداقت... بودنم رو می‌گی؟ 108 00:11:09,041 --> 00:11:11,916 ‫آره. صداقت بودنت رو می‌گم. 109 00:11:29,875 --> 00:11:30,916 ‫آره. 110 00:11:34,333 --> 00:11:37,083 ‫- من اول می‌رم پایین. ‫- خیلی‌خب. باشه. چه عالی. 111 00:11:37,166 --> 00:11:40,833 ‫- بعدش طنابمون رو محکم می‌کنم. ‫- ممنون. با چی محکمش می‌کنی؟ 112 00:11:43,375 --> 00:11:46,041 ‫هنوز هم نمی‌فهمم ‫شوخی می‌کنی یا نه. 113 00:11:48,166 --> 00:11:49,500 ‫خیلی‌خب. 114 00:11:57,333 --> 00:11:58,333 ‫وای، پشم‌هام. 115 00:12:19,958 --> 00:12:21,958 ‫- حالت خوبه؟ ‫- خوبِ خوبم. آره. 116 00:12:25,416 --> 00:12:26,416 ‫خیلی‌خب. 117 00:12:26,500 --> 00:12:29,416 ‫- بیا. ‫- کاش شاهد چنین اتفاقی نبودی. 118 00:12:29,500 --> 00:12:30,708 ‫- درسته. ‫- ممنون. 119 00:12:31,333 --> 00:12:33,291 ‫عه، وای، چه قشنگ. 120 00:12:35,750 --> 00:12:39,875 ‫آره، خیلی... قشنگن، مگه نه؟ ‫واقعا خیلی... 121 00:12:40,291 --> 00:12:44,958 ‫- چندین قرنه که محافظ اینجان. ‫- دقیقا. ببین، اصلا نمی... 122 00:12:48,166 --> 00:12:50,833 ‫اگه الان یهو زنده می‌شدن... 123 00:12:51,208 --> 00:12:53,833 ‫و ازم معمایی می‌پرسیدن ‫که بذارن رد بشم، خیلی خوشحال می‌شدم. 124 00:12:54,208 --> 00:12:55,708 ‫از ترس می‌ریدم به شلوارم، ‫ولی خیلی خوشحال می‌شدم. 125 00:12:58,666 --> 00:12:59,791 ‫این چیه؟ 126 00:13:03,125 --> 00:13:04,500 ‫- تو کشیدیش؟ ‫- چی؟ 127 00:13:05,916 --> 00:13:07,973 ‫آها. آره. به یاد پدرم کشیدمش. 128 00:13:07,997 --> 00:13:10,625 ‫اگه می‌اومد اینجا، ‫خیلی خوشحال می‌شد. 129 00:13:10,958 --> 00:13:13,250 ‫عه، جدی؟ عاشق تاریخ بود، مگه نه؟ 130 00:13:13,458 --> 00:13:17,666 ‫وضعش خیلی خراب‌تر بود. ‫باستان‌شناس هدفمندی بود. 131 00:13:18,000 --> 00:13:19,041 ‫ایول. 132 00:13:22,166 --> 00:13:25,134 ‫به نظرش می‌ارزید ‫در راه دست‌یابی... 133 00:13:25,158 --> 00:13:28,125 ‫به چنین آرزویی جون بده. ‫جون هم داد. 134 00:13:33,041 --> 00:13:34,375 ‫اِم... 135 00:13:34,458 --> 00:13:35,875 ‫خیلی تسلیت می‌گم. 136 00:13:35,958 --> 00:13:38,875 ‫- مرسی. نه بابا، اشکالی نداره. ‫- باشه. 137 00:13:39,458 --> 00:13:41,666 ‫اشکالی نداره. پیش میاد دیگه. 138 00:13:41,875 --> 00:13:47,125 ‫شرط می‌بندم اگه الان می‌دید ‫آرزوش رو اثبات کردی، 139 00:13:47,666 --> 00:13:49,666 ‫از خوشحالی تو پوست خودش نمی‌گنجید. 140 00:13:51,875 --> 00:13:53,708 ‫آره، گمون کنم همین‌طور باشه. 141 00:13:56,833 --> 00:14:00,000 ‫خب، مرگ چندان بدی هم نیست، مگه نه؟ 142 00:14:02,916 --> 00:14:03,958 ‫بریم ببینیم بده یا نه؟ 143 00:14:06,166 --> 00:14:08,916 ‫باشه. باشه، بریم ببینیم بده یا نه. 144 00:14:09,875 --> 00:14:11,625 ‫مرگ خیلی قشنگیه. 145 00:14:19,500 --> 00:14:20,750 ‫چه عجیب. 146 00:14:25,666 --> 00:14:27,916 ‫- هزارتوئه. ‫- هزارتوی شگفت‌انگیزیه. 147 00:14:28,666 --> 00:14:31,125 ‫- نه، منظورم اینه که شش مسیر داره. ‫- آره، آره، آره. 148 00:14:31,750 --> 00:14:36,958 ‫- درسته. شش مکان مختلف داره. ‫- اینجا به چی شلیک می‌کردن؟ 149 00:14:49,250 --> 00:14:52,000 ‫این سازه در اصل... 150 00:14:54,708 --> 00:14:55,958 ‫نمادی محسوب می‌شه. 151 00:14:57,333 --> 00:14:59,750 ‫- چشم حوروسه. ‫- اره. 152 00:15:01,541 --> 00:15:02,875 ‫اینجا رو باش. 153 00:15:03,416 --> 00:15:04,750 ‫- چی؟ ‫- دیدی؟ 154 00:15:05,500 --> 00:15:08,250 ‫نماد سلطنتیه؛ ‫نماد محافظت تو زندگی پس از مرگه. 155 00:15:08,875 --> 00:15:11,666 ‫ساخت چنین جایی خیلی خرج برداشته‌ها. 156 00:15:14,458 --> 00:15:19,000 ‫- آخرین کالبدش از فراعنه بوده. ‫- وای! کالبدش فرعون بوده. 157 00:15:19,458 --> 00:15:22,458 ‫- خب، نظرت چیه؟ به نظرت نقشه است؟ ‫- آره، خب... 158 00:15:23,291 --> 00:15:28,041 ‫خیلی‌خب. چشم حوروس ‫چشم ذهن هم محسوب می‌شه، درسته؟ 159 00:15:28,541 --> 00:15:31,250 ‫شش حس انسان رو ‫با شش نقطه مختلفش ترسیم می‌کنه. 160 00:15:31,541 --> 00:15:33,666 ‫ابروش نمایانگر افکاره. 161 00:15:34,083 --> 00:15:39,000 ‫مسلما مردمکش نماد بیناییه. ‫این نقطه نماد شنواییه. 162 00:15:39,416 --> 00:15:42,495 ‫این نماد بویاییه. ‫این نماد لامسه است. 163 00:15:42,519 --> 00:15:45,083 ‫این خط طولانی که تهش مواجه... 164 00:15:46,583 --> 00:15:47,666 ‫هم نماد زبانه. 165 00:15:49,916 --> 00:15:53,000 ‫کالبدش حرف‌های آموت رو بیان می‌کنه. 166 00:15:55,875 --> 00:15:56,958 ‫درسته. 167 00:16:22,083 --> 00:16:23,416 ‫وای. 168 00:16:23,500 --> 00:16:24,500 ‫عه. روحانیان درگاه حکا هستن. 169 00:16:25,708 --> 00:16:28,166 ‫از نقاب و حالت بدنشون مشخصه. 170 00:16:28,500 --> 00:16:31,333 ‫حتما تو این مقبره دفنشون کردن ‫که از فرعونشون محافظت کنن. 171 00:16:33,208 --> 00:16:34,625 ‫حکا دیگه چیه؟ 172 00:16:35,041 --> 00:16:38,083 ‫ساحرین اون موقع حکا خطاب می‌شدن. ‫چندین قرنه که همین پایین هستن. 173 00:16:38,291 --> 00:16:41,208 ‫حتما این‌ها هم ارواح بدشانسی هستن ‫که مسیرشون بهشون خورده. 174 00:16:41,500 --> 00:16:43,208 ‫که این‌طور. چه مرگ خارق‌العاده‌ای. 175 00:16:46,708 --> 00:16:50,416 ‫وای خدایا. وای خدا. ‫خونش تازه است؟ 176 00:16:51,333 --> 00:16:53,625 ‫قطعات گوشت رو میز ریخته؟ 177 00:16:58,041 --> 00:16:59,041 ‫وای. 178 00:17:06,166 --> 00:17:07,458 ‫- بریم جلوتر. ‫- باشه. 179 00:17:07,625 --> 00:17:08,958 ‫خیلی‌خب. خیلی‌خب. 180 00:17:10,125 --> 00:17:12,791 ‫اِم، یه دقیقه وایستا. یه دقیقه وایستا. 181 00:17:14,708 --> 00:17:17,717 ‫صرفا دارم مشاهداتم رو بیان می‌کنم؛ 182 00:17:17,741 --> 00:17:20,750 ‫آخه کلی خون و استخون این طرفی ریخته. 183 00:17:21,458 --> 00:17:26,375 ‫اینه که به نظرم شاید ‫بتونیم از طریق دیگه‌ای... 184 00:17:28,083 --> 00:17:29,583 ‫مثلا از طریق... 185 00:17:30,750 --> 00:17:32,666 ‫اونجا بازه. می‌بینی؟ 186 00:17:33,083 --> 00:17:34,250 ‫آره. 187 00:17:34,333 --> 00:17:35,750 ‫- بریم ببینیم چه خبره؟ ‫- باشه. ببینیم چه خبره. 188 00:17:35,833 --> 00:17:37,375 ‫- خیلی‌خب. ‫- خیلی‌خب. تو برو. 189 00:17:37,500 --> 00:17:38,500 ‫- من برم؟ ‫- برو. 190 00:17:38,583 --> 00:17:39,875 ‫باشه، خیلی‌خب. باشه. 191 00:17:47,000 --> 00:17:48,416 ‫- موفق شدم. رسیدم بالا. ‫- خوبی؟ 192 00:17:48,500 --> 00:17:49,500 ‫آره. 193 00:17:53,708 --> 00:17:58,833 ‫خب، به نقل از متون باستانی، ‫آموت باید با مجسمه‌ای... 194 00:17:58,916 --> 00:18:00,458 ‫به نام اوشابتی پیوند خورده باشه. 195 00:18:02,875 --> 00:18:05,875 ‫- اوضاع چطوره؟ ‫- اوضاع حرف نداره. 196 00:18:06,958 --> 00:18:12,416 ‫ظاهرا این ظرف کانوبی رو تازه پر کردن، ‫کلی پوست مار هم هست، 197 00:18:12,958 --> 00:18:14,708 ‫- ضمنا، ترمیم‌پذیری... ‫- استیون؟ 198 00:18:15,000 --> 00:18:16,083 ‫- استیون؟ ‫- چیه؟ 199 00:18:17,041 --> 00:18:18,041 ‫خروجی رو پیدا کن. 200 00:18:18,165 --> 00:18:19,365 ‫باشه. 201 00:18:24,333 --> 00:18:26,500 ‫آره، آره. آره، می‌تونیم از این طرف بریم. 202 00:18:32,000 --> 00:18:33,583 ‫- صدای هاروئه. ‫- دارن به چی شلیک می‌کنن؟ 203 00:18:33,875 --> 00:18:34,916 ‫نمی‌دونم. 204 00:18:37,583 --> 00:18:38,833 ‫قایم شو. قایم شو. 205 00:20:35,041 --> 00:20:37,416 ‫فرار کن! بعدا پیدات می‌کنم! 206 00:20:42,375 --> 00:20:45,041 ‫لهش کردم. لهش کردم. 207 00:21:15,791 --> 00:21:16,791 ‫استیون؟ 208 00:24:31,458 --> 00:24:32,916 ‫وای خدا جون. 209 00:24:34,958 --> 00:24:38,958 ‫اولین کسی‌ام که میاد اینجا. ‫مقبره درخور فراعنه است. 210 00:24:40,916 --> 00:24:41,916 ‫مقبره تحوتموس دومه. 211 00:24:44,000 --> 00:24:47,333 ‫شاید هم مقبره نفرتیتی باشه. ‫وای، حتما مقبره شخص مهمیه. 212 00:24:48,375 --> 00:24:50,791 ‫پس ازش لب گرفتی. 213 00:24:54,791 --> 00:24:56,791 ‫این‌دفعه می‌خوای چیکار کنی؟ ‫سعی کنی غرقمون کنی؟ 214 00:24:57,083 --> 00:24:58,291 ‫آره، بهتره همین کار رو بکنم. 215 00:24:59,250 --> 00:25:00,908 ‫ولی علاوه بر لب گرفتن، 216 00:25:00,932 --> 00:25:03,500 ‫بهش گفتی واقعا واسه چی ‫پسش می‌زدم. 217 00:25:04,375 --> 00:25:05,875 ‫انتظار نداشتم بهش بگی. 218 00:25:06,875 --> 00:25:07,875 ‫باشه. 219 00:25:08,958 --> 00:25:11,625 ‫وای. اینجا رو باش. ‫چقدر یادگار مقدس اینجا هست. 220 00:25:13,625 --> 00:25:15,125 ‫به زبان مقدونیه؟ نه بابا. چی؟ 221 00:25:16,583 --> 00:25:20,000 ‫امکان نداره. نباید این‌طور باشه. ‫امکان نداره این‌طور باشه. به زبان مقدونیه. 222 00:25:20,958 --> 00:25:22,500 ‫ولی تنها فرعونی که... 223 00:25:23,458 --> 00:25:26,083 ‫آخه خودش اصرار داشت مصری خطاب بشه. 224 00:25:28,166 --> 00:25:29,250 ‫ولی... 225 00:25:34,875 --> 00:25:40,583 ‫گمون کنم اینجا مقبره گم‌شده... 226 00:25:41,500 --> 00:25:43,333 ‫اسکندر کبیر باشه. 227 00:25:56,458 --> 00:25:58,041 ‫خیلی زیبا شکستش دادی. 228 00:26:00,375 --> 00:26:01,791 ‫چرا کل مردان امثال تو... 229 00:26:03,208 --> 00:26:08,583 ‫حس می‌کنن حتما باید ‫تحقیرآمیز و دل‌رحمانه صحبت کنن؟ 230 00:26:14,000 --> 00:26:17,175 ‫«صحبت به زبان غیرانگلیسی» 231 00:26:17,375 --> 00:26:18,666 ‫«سَرگین کوچولوی خودم». 232 00:26:19,916 --> 00:26:22,166 ‫پدرت همین‌طوری صدات می‌زد؟ 233 00:26:23,500 --> 00:26:26,041 ‫عبدالله الفولی رو می‌گم. 234 00:26:27,250 --> 00:26:31,333 ‫یکی از بی‌نظریترین ‫باستان‌شناس‌های مصری بود. 235 00:26:35,083 --> 00:26:37,333 ‫خیلی بهت افتخار می‌کرد... 236 00:26:38,958 --> 00:26:41,791 ‫اگه می‌دید جزو اولین کسانی بودی، 237 00:26:43,250 --> 00:26:47,208 ‫که آنچه باور داشت رو به ‫جهانیان اثبات کردی. 238 00:26:49,000 --> 00:26:51,250 ‫که خدایان مصری در میان ما هستند. 239 00:26:55,750 --> 00:26:57,041 ‫ترازو... 240 00:26:58,375 --> 00:27:04,208 ‫با آشکار ساختن لحظات گناه و درد ‫برای من، به قضاوت آن‌ها دست پیدا می‌کنه. 241 00:27:05,708 --> 00:27:07,041 ‫شوهر تو هم... 242 00:27:08,708 --> 00:27:11,000 ‫شدیدا در عذابه. 243 00:27:11,791 --> 00:27:14,625 ‫دردش فراتر از تحمل هر انسانیه. 244 00:27:15,916 --> 00:27:17,708 ‫ولی هنوز هم واقعیت رو بهت نگفته. 245 00:27:18,583 --> 00:27:20,500 ‫تو که انگار خیلی ‫دلت می‌خواد بهم بگیش. 246 00:27:22,750 --> 00:27:27,291 ‫پس چرا ساکتی؟ حرفت رو بزن. 247 00:27:30,625 --> 00:27:31,791 ‫ترازوی اعمالش رو شاهد بودم. 248 00:27:33,250 --> 00:27:35,958 ‫ترازو هم هیچ‌وقت اشتباه نمی‌گه. 249 00:27:43,541 --> 00:27:46,291 ‫هیچ‌جوره راضی نمی‌شم ‫این تابوته رو باز کنم. 250 00:27:46,416 --> 00:27:49,458 ‫نکنه می‌خوای هارو ‫زودتر به آموت برسه؟ 251 00:27:49,541 --> 00:27:51,000 ‫خب، خب، باشه. 252 00:28:11,000 --> 00:28:12,041 ‫وای پسر. 253 00:28:13,958 --> 00:28:16,458 ‫- پس اوشابتی کو؟ ‫- خب... 254 00:28:16,791 --> 00:28:20,500 ‫اگه می‌خواست تا ابد مخفیش کنه، ‫احتمالا می‌ذاشتش یه جایی که... 255 00:28:20,666 --> 00:28:22,541 ‫به ذهن غارتگرهای معمولی خطور نکنه. 256 00:28:23,000 --> 00:28:24,125 ‫پس به‌نظرت کجاست؟ 257 00:28:26,916 --> 00:28:27,916 ‫اِم... 258 00:28:33,375 --> 00:28:35,958 ‫اسکندر صدای آموت بود. 259 00:28:41,458 --> 00:28:44,583 ‫خیلی‌خب، یه کاری کنیم. ‫اینجا رو بگردیم. 260 00:28:46,916 --> 00:28:51,083 ‫شرمنده. ای خدا، واقعا شرمنده‌ام. ‫ببخشید کبیرخان. 261 00:29:00,041 --> 00:29:02,875 ‫خب دیگه. بازش کن. ‫شرمنده کبیرخان. 262 00:29:04,125 --> 00:29:05,791 ‫شرمنده. واقعا روم سیاه. 263 00:29:09,416 --> 00:29:10,416 ‫ای چندش! 264 00:29:11,166 --> 00:29:14,333 ‫همینه. ببر داخل. ‫همه‌جاش رو بگرد پسر. 265 00:29:14,583 --> 00:29:15,583 ‫ای... 266 00:29:20,083 --> 00:29:22,916 ‫پدرت به دست مزدوران کشته شد. 267 00:29:24,000 --> 00:29:26,375 ‫هیچ‌کسی هم اون‌ها رو نمی‌شناخت، مگه نه؟ 268 00:29:28,791 --> 00:29:32,416 ‫یعنی می‌گی مارک هم جزوشون بوده؟ 269 00:29:33,333 --> 00:29:36,833 ‫دقیقا. نظر خودت چیه؟ 270 00:29:41,791 --> 00:29:45,583 ‫مارک تمام جزئیات اون روز رو ‫به خاطر داره. 271 00:29:46,416 --> 00:29:48,583 ‫تمام کسانی که مُردن رو یادشه. 272 00:29:50,791 --> 00:29:52,416 ‫ولی یکی‌شون تو خاطرش حک شد. 273 00:29:54,041 --> 00:29:58,125 ‫مردی که روسری فوشیا داشت. 274 00:29:59,583 --> 00:30:00,916 ‫با طرح سَرگین‌غلتان. 275 00:30:02,375 --> 00:30:05,791 ‫که دست‌ساز بود. ‫احتمالا کارِ دست دخترش بود. 276 00:30:15,041 --> 00:30:16,041 ‫تموم شد؟ 277 00:30:25,958 --> 00:30:27,625 ‫امیدوارم بتونی هضمش کنی. 278 00:30:33,416 --> 00:30:34,500 ‫چشم‌هاتو باز کن! 279 00:30:40,291 --> 00:30:42,666 ‫قربان، یه مسیر دیگه پیدا کردیم. 280 00:31:02,041 --> 00:31:04,291 ‫لیلا، اینجا رو باش. بُردیم. 281 00:31:07,416 --> 00:31:10,000 ‫و تندیس اوشابتی می‌رسه به... خودمون. 282 00:31:11,416 --> 00:31:15,375 ‫مجبور شدم دستم رو بکنم توی ‫حلق اسکندر کبیر، ولی پیداش کردم. 283 00:31:19,291 --> 00:31:20,333 ‫حالت خوبه عزیزم؟ 284 00:31:22,083 --> 00:31:23,166 ‫صدام رو می‌شونه؟ 285 00:31:24,250 --> 00:31:26,625 ‫اسکندر رو می‌گی؟ فکر نکنم. ‫بشنوه که ترسناک می‌شه. 286 00:31:27,375 --> 00:31:30,125 ‫چه بلایی سر پدرم اومد؟ 287 00:31:32,625 --> 00:31:34,250 ‫- با توئم. ‫- جان؟ 288 00:31:35,208 --> 00:31:36,250 ‫با توئم مارک! 289 00:31:42,875 --> 00:31:44,500 ‫- بیا. زود، زود، زود. ‫ - نه. 290 00:31:44,666 --> 00:31:46,875 ‫- باید زود بریم. ‫- مارک، نه. نه. 291 00:31:47,041 --> 00:31:49,666 ‫- چه بلایی سر پدرم اومد؟ ‫- گوش کن. 292 00:31:50,083 --> 00:31:53,916 ‫الآن باید بریم. جون تو واست توضیح می‌دم. ‫ولی الان وقتش نیست. 293 00:31:54,083 --> 00:31:57,500 ‫تو بودی که عبدالله الفولی رو کشتی؟ 294 00:31:58,458 --> 00:32:01,958 ‫معلومه که نه. ‫معلومه که نکشتم. 295 00:32:09,125 --> 00:32:10,250 ‫ولی اونجا حضور داشتی. 296 00:32:11,791 --> 00:32:13,375 ‫- اونجا بودی. ‫- من... 297 00:32:14,125 --> 00:32:15,458 ‫آره، اونجا بودی. 298 00:32:17,291 --> 00:32:20,250 ‫حضور داشتم. آره، بودم. 299 00:32:21,291 --> 00:32:26,291 ‫آره. بعد چطوری مُرد؟ 300 00:32:34,541 --> 00:32:36,166 ‫همکارم طمع کرد و... 301 00:32:38,416 --> 00:32:40,291 ‫همه‌رو توی محل حفاری اعدام کرد. 302 00:32:43,041 --> 00:32:47,125 ‫سعی کردم پدرت رو نجات بدم. ‫ولی نتونستم. بعدم... 303 00:32:49,458 --> 00:32:54,708 ‫نخواستی بکشیش. ولی یه قاتل رو ‫انداختی به جونش، درست نمی‌گم؟ 304 00:32:57,000 --> 00:32:58,041 ‫- آره. ‫- آره. 305 00:32:58,125 --> 00:33:00,166 ‫منم با تیر زد. ‫اون‌شب، شب مرگم بود. 306 00:33:00,916 --> 00:33:04,333 ‫ولی اون‌شب نمُردم. ‫با اینکه باید می‌مُردم. 307 00:33:07,833 --> 00:33:09,833 ‫از همون اول که دیدمت ‫می‌خواستم بهت بگم. 308 00:33:11,208 --> 00:33:14,333 ‫- آخه نمی‌دونستم... ‫- وای خدا. 309 00:33:19,458 --> 00:33:21,541 ‫اصلا علت آشناییمون همین بود. 310 00:33:24,583 --> 00:33:26,583 ‫اینکه جنابعالی عذاب‌وجدان داشتی. 311 00:33:31,041 --> 00:33:32,041 ‫اومدن. 312 00:33:35,875 --> 00:33:40,000 ‫- حتما یه راه خروج دیگه هم هست. ‫- برو پیداش کن. من معطلشون می‌کنم. 313 00:33:44,583 --> 00:33:45,625 ‫بیایین دیگه! 314 00:33:56,708 --> 00:33:57,875 ‫فقط خودتی؟ 315 00:34:03,041 --> 00:34:04,458 ‫جز این، سکوت را باقیست. 316 00:34:06,291 --> 00:34:12,750 ‫اولین روزی رو یادمه که با آگاهی ‫بر نبودن خونس بیدار شدم. 317 00:34:14,333 --> 00:34:17,875 ‫سکوتی رهایی‌بخش احساس کردم. 318 00:34:19,750 --> 00:34:20,875 ‫الآن شدی یک مرد آزاده. 319 00:34:23,333 --> 00:34:27,750 ‫و البته که آزاده بودن، ‫حق انتخاب به همراه داره. 320 00:34:29,666 --> 00:34:34,083 ‫الآن هم باید تصمیم خیلی مهمی بگیری. 321 00:34:41,750 --> 00:34:42,750 ‫خیلی‌خب. 322 00:35:31,541 --> 00:35:34,166 ‫نمی‌تونم کسی که خودش رو ‫نجات نمی‌ده، نجات بدم. 323 00:36:50,416 --> 00:36:54,708 ‫نترس راسر، چیزی نیست. ‫استخون‌های پوسیده که آزاری ندارن. 324 00:36:58,916 --> 00:37:02,458 ‫خب، حداقل الآن می‌دونیم چی به سر ‫مونتالبان بخت‌برگشته اومد. 325 00:37:02,833 --> 00:37:06,541 ‫آره، عاقبت همه طمع‌کارها همینه. 326 00:37:09,333 --> 00:37:12,833 ‫- یعنی گنج ما هم دیگه پریده؟ ‫- گمون نکنم. 327 00:37:14,375 --> 00:37:16,916 ‫متوجه چیز عجیبی ‫توی اون مجسمه نشدی؟ 328 00:37:17,666 --> 00:37:21,500 ‫مجسمه کویول‌شاوکی، ‫خدای قمری آزتک‌ها. 329 00:37:22,458 --> 00:37:24,958 ‫نه، من صرفا سعی می‌کنم ‫کارم رو درست انجام بدم. 330 00:37:25,416 --> 00:37:27,375 ‫تو دکتر استیون گرانتی. 331 00:37:30,500 --> 00:37:32,583 ‫شاید باشم، ولی تو هم خوب جیگر داری. 332 00:37:33,458 --> 00:37:35,708 ‫حالا ببینیم از این دوستمون ‫چی دستگیرمون می‌شه. 333 00:37:36,708 --> 00:37:41,083 ‫شماره بعدی، بی-22ئه عزیزان. 334 00:37:41,416 --> 00:37:43,041 ‫بی-22. 335 00:37:43,833 --> 00:37:47,708 ‫گفتم بی-22. کسی بی-22 نداره؟ ‫خجالت نکشین‌ها. 336 00:37:48,250 --> 00:37:51,583 ‫بی-22. زودباشین دیگه. ‫چرا خوابتون بُرده؟ 337 00:37:51,666 --> 00:37:56,333 ‫بازی تازه جذاب شده. بی-22. ‫الآنه که یکی ببره، دارم حسش می‌کنم. 338 00:37:56,708 --> 00:37:58,125 ‫امروز حالت چطوره دانا؟ 339 00:37:58,791 --> 00:38:01,458 ‫اگه چندتا عدد از ردیف «او» بخونه، ‫بهترم می‌شم. 340 00:38:01,875 --> 00:38:06,125 ‫ادامه می‌دیم. جی-15. ‫کسی جی-15 داره؟ 341 00:38:06,958 --> 00:38:12,125 ‫جی 15؟ نبود؟ خب پس. ‫تی-16 ناز. 342 00:38:12,208 --> 00:38:14,791 ‫تی-16 یا 16-تی. 343 00:38:16,125 --> 00:38:17,125 ‫عجب. 344 00:38:17,583 --> 00:38:18,833 ‫بده ببینم. 345 00:38:20,791 --> 00:38:24,208 ‫خیلی قشنگ کشیدی. ‫خیلی خفنه. 346 00:38:25,625 --> 00:38:26,666 ‫احسنت. 347 00:38:27,833 --> 00:38:31,458 ‫حالا او-73 مهمونمون شده. ‫نبود. ادامه می‌دیم. 348 00:38:33,041 --> 00:38:35,666 ‫بی-7 نبود؟ کسی نداشت؟ بی-7؟ 349 00:38:39,708 --> 00:38:43,750 ‫خب، مرد جوان. قفلش هم وصل کردم. ‫گذاشتمت جای مورد علاقه‌ات. 350 00:38:46,500 --> 00:38:50,083 ‫ان-39. ان-39 نبود؟ 351 00:38:50,541 --> 00:38:52,750 ‫- فیلمه رو عوض کردم، خب؟ ‫- ها؟ 352 00:38:54,791 --> 00:38:59,291 ‫این هفته پنج بار دیدیش. ‫خیلی نشستی پاش. خب... 353 00:39:03,916 --> 00:39:07,458 ‫ترسوندمت؟ ای وای. ‫ببخشید. شرمنده. 354 00:39:07,541 --> 00:39:10,458 ‫- آی-2، آی-2، آی-2 نبود؟ ‫- اینجا رو باش. 355 00:39:10,583 --> 00:39:12,375 ‫- برگه‌هاتون رو نشون بدین. ‫- بُردی که. 356 00:39:13,666 --> 00:39:15,333 ‫- مطمئنم یکی بُرده. ‫- بُردیم. 357 00:39:15,416 --> 00:39:17,666 ‫کسی نگفت دبرنا؟ 358 00:39:17,750 --> 00:39:20,125 ‫- دبرنا. ‫- اینم از برنده. 359 00:39:21,875 --> 00:39:24,000 ‫این‌بار جایزه رو تقسیم می‌کنیم. قول می‌دم. 360 00:39:27,166 --> 00:39:28,208 ‫استیون؟ 361 00:39:31,500 --> 00:39:32,500 ‫استیون؟ 362 00:39:36,000 --> 00:39:37,166 ‫استیون؟ 363 00:39:46,041 --> 00:39:48,666 ‫چیزی نیست. بیا، بلند شو. 364 00:39:49,708 --> 00:39:52,500 ‫همینه. خیلی‌خب. 365 00:39:54,083 --> 00:39:56,333 ‫مارک، نباید که از جات بلند بشی. 366 00:40:12,500 --> 00:40:15,750 ‫می‌دونم خیلی واست دشواره... 367 00:40:16,166 --> 00:40:17,916 ‫که بتونی واقعیت رو... 368 00:40:18,416 --> 00:40:21,583 ‫از تصورات ذهنیت جدا کنی. 369 00:40:23,500 --> 00:40:28,791 ‫امیدوارم ناراحت نشی که سرخود ‫فیلمی که آورده بودی رو قرض گرفتم. 370 00:40:29,416 --> 00:40:34,041 ‫خیلی بامزه بود که دیدم ‫پخش‌کننده وی‌اچ‌اسم هنوز سالمه. 371 00:40:38,041 --> 00:40:43,041 ‫گفتی چندبار این فیلمه رو دیدی؟ ‫تقریبا؟ 372 00:40:44,541 --> 00:40:45,541 ‫هوم؟ 373 00:40:48,666 --> 00:40:50,083 ‫از شخصیت شروره خوشم اومد. 374 00:40:51,791 --> 00:40:56,333 ‫«شاخه‌های درختی به بهشت می‌رسد...» 375 00:40:56,500 --> 00:40:58,125 ‫«که در جهنم ریشه دوانده باشد.» 376 00:40:58,791 --> 00:41:03,750 ‫جمله قشنگیه. آره. ولی طرح داستانش ‫خیلی صرف خدای قمری شده. 377 00:41:04,541 --> 00:41:06,708 ‫گفته بودی خودت هم واسه ‫یه خدای قمری کار می‌کردی؟ 378 00:41:08,500 --> 00:41:09,500 ‫هوم؟ 379 00:41:09,666 --> 00:41:11,500 ‫از این شباهت چه نتیجه‌ای می‌گیری؟ 380 00:41:11,791 --> 00:41:15,333 ‫البته با توجه به کیفیت ساخت این فیلم، 381 00:41:15,458 --> 00:41:18,166 ‫گمون نمی‌کنم مخاطب‌های زیادی دیده باشنش. 382 00:41:19,458 --> 00:41:22,625 ‫نظر خودت چیه؟ ‫یعنی تصادفیه؟ 383 00:41:24,416 --> 00:41:26,791 ‫فکر... نکنم... 384 00:41:30,000 --> 00:41:31,458 ‫- چی؟ ‫- فکر کنم یه نفر... 385 00:41:32,708 --> 00:41:36,541 ‫- فکر کنم یه نفر... ‫- می‌دونم. واقعا هم شرمنده‌ام. 386 00:41:37,333 --> 00:41:40,708 ‫ولی یادت نره به‌خاطر رفتار خودته ‫که بهت آرام‌بخش می‌زنن. 387 00:41:41,583 --> 00:41:43,583 ‫اثراتش هم زودی از بین می‌ره. 388 00:41:44,750 --> 00:41:50,625 ‫مارک، جهان ما یک جهان مادی نیست. ‫بلکه یک جهان ذهنیه. 389 00:41:51,666 --> 00:41:56,750 ‫خب؟ ما صرفا قادر به ‫استنتاج غیرمستقیم... 390 00:41:56,875 --> 00:42:03,166 ‫از ماهیت جهان هستیم. ‫مثلا، این خودکار رو درنظر بگیر. خب؟ 391 00:42:04,000 --> 00:42:08,083 ‫از ‌نظر من ابزار نوشتنه. خب؟ 392 00:42:08,875 --> 00:42:13,291 ‫ولی برای سگم، اسباب‌بازی جویدنیه. ‫جفت تصورات هم درست هستن. 393 00:42:14,208 --> 00:42:18,000 ‫خب؟ صرفا بحث سر ‫تعریفات و دیدگاه‌هاست. 394 00:42:19,791 --> 00:42:25,375 ‫من فقط ازت یه ارزیابی صریح ‫از وضعیتت می‌خوام. 395 00:42:37,458 --> 00:42:39,166 ‫همه‌چی منو یاد... 396 00:42:41,916 --> 00:42:45,791 ‫- منو یاد... ‫- یاد چی می‌ندازت؟ 397 00:42:46,000 --> 00:42:47,000 ‫هوم؟ 398 00:42:49,583 --> 00:42:50,708 ‫یاد گذشته‌ات؟ 399 00:42:52,458 --> 00:42:53,625 ‫یاد استیون؟ 400 00:43:00,541 --> 00:43:01,958 ‫می‌دونی استیون کیه؟ 401 00:43:02,666 --> 00:43:07,291 ‫معلومه که می‌دونم استیون کیه. ‫ولی مارک، الآن می‌خوام با خودت صحبت کنم. 402 00:43:07,583 --> 00:43:12,208 ‫طی جلساتی که داشتیم متوجه یه ‫الگوی درحال توسعه شدم، خب؟ 403 00:43:12,416 --> 00:43:16,916 ‫هر بار که ازت سوال مستقیم می‌پرسم، ‫تأثیر عاطفی و برانگیخته شدن روت می‌ذاره. 404 00:43:17,000 --> 00:43:21,208 ‫خیلی هم طبیعیه، خب؟ خیلی از آدم‌ها ‫وقتی ازشون می‌خوای... 405 00:43:21,416 --> 00:43:25,958 ‫به درونی‌ترین تجربیاتشون فکر کنن، ‫که به هسته شخصیتشون فکر کنن، 406 00:43:26,041 --> 00:43:29,208 ‫ترجیح می‌دن ازش فرار کنن. ‫کاملا قابل درکه. 407 00:43:32,125 --> 00:43:35,125 ‫اگه نخوای به خودت کمک کنی، ‫پس از منم کمکی ساخته نیست. 408 00:43:37,166 --> 00:43:38,166 ‫منو با تیر زدی. 409 00:43:43,791 --> 00:43:45,000 ‫تو منو با تیر زدی. 410 00:43:46,416 --> 00:43:51,833 ‫مارک؟ مارک؟ آروم. آروم باش. ‫اگه نتونی با آرامش بشینی و... 411 00:43:53,541 --> 00:43:56,000 ‫اختیار احساساتت رو دستت بگیری... مارک. 412 00:43:57,333 --> 00:44:00,083 ‫- مارک، گوش کن. می‌دونم... ‫- نه، برو عقب! 413 00:44:00,375 --> 00:44:03,125 ‫از ته دل درک می‌کنم چه حسی داری. 414 00:44:03,958 --> 00:44:09,541 ‫من هم سابقه بیماری روانی داشتم، ‫وقفه در آگاهی روانی رو تجربه کردم، 415 00:44:09,750 --> 00:44:12,625 ‫حملات شیدایی، که منجر به افسردگی می‌شدن. 416 00:44:13,041 --> 00:44:14,958 ‫- می‌دونم چه حسی داره. ‫- در رو باز کن. 417 00:44:15,083 --> 00:44:16,625 ‫- ولی می‌شه درمانش کرد. ‫- می‌گم بازش کن! 418 00:44:16,791 --> 00:44:20,083 ‫مطمئنم که می‌شه درمانت کرد. ‫مارک. مارک، خواهشا... 419 00:44:20,250 --> 00:44:21,291 ‫گفتم برو عقب! 420 00:44:21,625 --> 00:44:23,750 ‫مارک، اذیت نکن. ‫این‌طوری فقط... 421 00:44:27,416 --> 00:44:29,875 ‫خب حالا، آروم بگیرینش. ‫اذیتش نکنین، باشه؟ 422 00:44:35,333 --> 00:44:38,208 ‫- خوبین؟ حالت خوبه؟ ‫- آره. 423 00:45:17,583 --> 00:45:18,875 ‫باز کنین! 424 00:45:18,958 --> 00:45:22,833 ‫بذارین بیام بیرون! باز کنین! باز کنین! ‫خواهشا یکی نجاتم بده! 425 00:45:29,958 --> 00:45:31,000 ‫استیون؟ 426 00:45:32,916 --> 00:45:34,791 ‫- مارک؟ ‫- استیون؟ 427 00:45:34,875 --> 00:45:35,916 ‫مارک! 428 00:45:43,791 --> 00:45:46,541 ‫- ولی آخه چه‌جوری؟ ‫- نمی‌دونم. 429 00:45:47,666 --> 00:45:49,500 ‫آخرین چیزی که یادته چی بود؟ 430 00:45:50,166 --> 00:45:53,000 ‫- هارو با تیر ما رو زد. ‫- آره! 431 00:45:53,583 --> 00:45:56,958 ‫آره. دقیقا. دقیقا. خب دیگه... 432 00:45:57,208 --> 00:46:00,375 ‫باید بزنیم بیرون. ‫بیا دنبالم، زودباش. 433 00:46:23,833 --> 00:46:30,833 « رسامووی و زردفیلم - مرجع دانلود فیلم و سریال رایگان و کامل » RasaMovie.Com « ما را در اینستاگرام حتما دنبال کنید: @rasamovie » 434 00:46:35,166 --> 00:46:36,166 ‫سلام. 435 00:46:39,708 --> 00:46:46,708 « رسامووی و زردفیلم - مرجع دانلود فیلم و سریال رایگان و کامل » RasaMovie.Com « ما را در اینستاگرام حتما دنبال کنید: @rasamovie » 436 00:46:46,708 --> 00:46:53,708 « رسامووی و زردفیلم - مرجع دانلود فیلم و سریال رایگان و کامل » RasaMovie.Com « ما را در اینستاگرام حتما دنبال کنید: @rasamovie »